کتاب اکسیر ذکر که اینک تقدیم سالکان کوی دوست و مشتاقان لقاء حبیب میگردد مباحثی است که در چندین سال قبل در جمع فضلاء و طلاب ذوی العزة والاحترام و برخی سالکان و شوریدگان عشق و ذکر إلهی، حول موضوع ذکر خداوند با محوریت تفسیر آیهٔ شریفهٔ: یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللهَ ذِکْرًا کَثِیرًا، و همچنین آیهٔ شریفهٔ: یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ، بیان گردیده بود.
مقدمه
فصل اول: تفسیر آیهٔ شریفهٔ:یأیها الذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللهَ ذِکْرًا کَثِیرًا
فصل دوم: تفسیر آیهٔ شریفهٔ: یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَلُکُمْ وَ لَا أَوْلَدُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ
خاتمه
أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم
الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ و صَلّی اللَهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمّدٍ و ءَالِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ
و لَعنَةُ اللَهِ عَلی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلی قیامِ یَومِ الدّینِ
و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ بِاللَهِ العَلیِّ العَظیم
قالَ اللهُ الحکیمُ فی کتابه الکریم: الَّذِینَ ءَامَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.[۱] «آنانکه ایمان آورده و دلهایشان به ذکر خدا آرام گرفته است؛ آگاه باشید که فقط با ذکر خداوند دلها آرام شده و از تلاطم و اضطراب خارج میگردد.»
ذکر و یاد خدا ره توشه سفر إلی الله است و حرکت و وصول و لقاء، بدون توجه و یاد پروردگار برای سالک کوی حبیب متصور نیست. در گذران زندگی دنیوی نیز دوای دردهای باطنی و حتی ظاهری انسان، ذکر الهی است؛ کما اینکه توجه و یاد غیر خدا باعث تنزّل و إخلال در سیر سالک إلی الله می شود.
حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم می فرمایند: عَلَیکُم بِذِکْرِ اللَّهِ فَإِنَّهُ شِفاءٌ، وإِیَّاکُم وذِکْرَ النَّاسِ فَإِنَّهُ دَاءٌ.[۲] «بر شما باد به یاد خدا، که یاد خدا شفا است و بپرهیزید از یاد کردن مردم که یاد ایشان داء و مرض است.» یاد کردن ،مردم یعنی از غیر خدا صحبت کردن و به غیر خدا توجه نمودن؛ چه به صورت غیبت و عیب جوئی و سخن چینی، و چه به این صورت که صحبت کردن از دیگران صرفاً توأم با غفلت از یاد خدا باشد! سالک راه خدا نباید توجه به غیر خدا داشته و از خداوند غافل گردد.
مؤمنین و سالکان طریق عبودیت حتّی هنگامی که در بهشت سکنی میگزینند، از زمانهائی که به یاد خدا نبوده و در غفلت به سر میبردند، نادم و پشیمان میباشند رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم فرمود: إِنَّ أَهْلَ الجَنَّةِ لا یَنْدَمونَ عَلَی شَیْءٍ مِن أُمورِ الدُّنْیا إِلَّا عَلَی ساعَةِ مَرَّتْ بِهِم فِی الدُّنْیا لَم یَذْکُرُوا اللهَ تَعالَی فیها.[۳] «اهل بهشت به خاطر هیچ یک از امور دنیا پشیمان نمیشوند، مگر به جهت آن ساعتی که در دنیا بدون ذکر و یاد خدا گذرانده اند.»
لذا اهل توجّه، نسبت به ذکر خداوند عنایت خاصّی داشته، در هیچ حالی از یاد محبوب منصرف نمیگردند؛ مرحوم سیّد علی خان کبیر رضوان الله علیه در شرح عبارت: المُسْتَهْتَرُونَ بِذِکْرِ ءالآئِکَ،[۴] در دعای سوم صحیفهٔ سجّادیّه که صلوات بر حمله عرش إلهی است می فرماید:
«المُسْتَهْتَرُ: بِفَتحِ العَینِ المولَعُ بِالشَّیْءِ لَا یَتَحَدَّثُ بِغَیْرِهِ و لَا یَفْعَلُ غَیرَه، و فی الحَدیثِ: سَبَقَ المُفَرِّدونَ. قالوا: و ما المُفَرِّدُونَ؟ قَالَ: المُسْتَهْتَرُونَ بِذِکرِ اللَّهِ.»[۵]
«مستهتَر یعنی کسی که نسبت به شخصی یا کاری حریص شده است، به صورتی که از غیر او صحبت نکرده و غیر آن کار را انجام نمیدهد. و در حدیث وارد شده است که: مُفَرّدون و گوشه گیران عابد سبقت گرفتند! گفتند مفردون چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که نسبت به ذکر و یاد خداوند حرص و ولع دارند.»
باری، نهایت سیر و حرکت انسان به سوی خداوند و غایت عبادات و أعمال بنده ذکر و یاد دائمی محبوب است که سراسر وجود او را فرا گرفته و برای غیر، حظی از وجود باقی نمیگذارد؛ کما اینکه حصول آرامش و سکون و طمأنینه که غایت سالک إلی الله است تنها و تنها با ذکر خداوند حاصل میگردد.
مرحوم علامه طباطبائی قدّس سرّه العزیز در ذیل این آیه شریفه میفرمایند: «خداوند با این گفتار خود: أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، به انسانها میفهماند که برای رسیدن به آرامش و راحتی نفوس خود باید متوجّه پروردگار شده و او را یاد نمایند، چرا که تنها هدف انسان در زندگی خود رسیدن به سعادت و نعمت و دوری از شقاوت و نقمت است. و خداوند سبحان یگانه سببی است که زمام خیر به دست او بوده و تمامی امور به سوی او باز میگردد، و اوست که بر بندگان سیطره داشته و فعّال ما یشاء و ولی مؤمنان و ملجأ و پناهگاه آنهاست.
لذا یاد و ذکر او برای شخصی که اسیر حوادث بوده و در جستجوی رکن وثیقی است که ضامن سعادت او باشد و برای نفسی که در امر خود سرگردان بوده و نمیداند به کجا میخواهد برود! و او را کجا می برند همچون داروئی برای بیمار میباشد و همان طور که استعمال دارو برای شخص دردمند باعث انبساط روحی و آرامش نفسانی او خواهد شد، انسان با اعتماد و اتصال به یاد خدا آن به آن احساس نشاط و سلامتی و آرامش خواهد نمود.»
و در ادامه نیز برای بیان انحصار حصول آرامش و اطمینان قلبی، در یاد خدا میفرمایند: «و فی لفظِ الْآیَةِ مَا یَدُلُّ عَلَی الحَصرِ، حَیثُ قُدِّمَ مُتَعَلِّقُ الفِعلِ أَعنی قَولَهُ: بِذِکْرِ اللهِ علیهِ، فیُفیدُ أنّ القُلوبَ لا تَطْمَئِنُّ بِشَیْءٍ غَیْرِ ذِکرِ اللهِ سُبحانه.
و ما قَدَّمْناهُ مِنَ الإِیضاح یُنَوِّرُ هذا الحصر، إذ لا هَمَّ لِقَلبِ الإِنسَانِ و هوَ نَفْسُهُ المُدرِکَةُ إِلَّا نَیْلُ سَعادَتِهِ والأمنُ مِن شَقَآئِهِ و هُوَ فِی ذلکَ مُتَعَلِّقٌ بِذیل الأسباب، و ما مِن سَبَبٍ إلا وهو غالِبٌ فِی جَهَةٍ وَ مَعْلُوبٌ مِنْ أُخْرَی إلا الله سُبحانَهُ، فهو الغالِبُ غَیرُ المَعْلُوبُ الغَنی ذو الرَّحمَةِ.
فبذکرِهِ أَی بِهِ سُبحانَهُ وَحدَهُ تَطْمَئِنُّ القُلوبُ، ولا یَطْمَئِنُّ القَلبُ إِلی شَیْءٍ غَیْرِهِ إِلَّا غَفَلَةً عَن حَقیقَةِ حالِهِ، وَ لَو ذُکِّرَ بِهَا أَخَذَتْهُ الرَّعدَةُ والقَلَقُ.» [۶]
«لفظ و عبارت آیه شریفه دلالت بر حصر دارد؛ چراکه متعلق فعل یعنی: بِذِکْرِ اللهِ، بر فعل تَطْمَئنُّ مقدّم شده است (و تقدیم چیزی که حق آن تأخیر است از اسباب حصر میباشد.) یعنی دلها به غیر ذکر و یاد خدا اطمینان و آرامش نمی یابد و فقط و فقط یاد خداست که باعث آرامش و سکینه میگردد.
توضیح سابق ما، این انحصار را روشن می سازد، زیرا مقصود و هدف قلب انسان که همان نفس ادراک کننده اوست، فقط رسیدن به سعادت و ایمنی از شقاوت و بدبختی است و نفس انسان برای رسیدن به این سعادت دست به دامان اسباب میشود و هر کدام از اسباب از جهتی غالب و پیروز بوده و از جهتی مغلوب و شکست خورده، مگر خداوند سبحانه و تعالی که همیشه غالب بوده و هیچگاه مغلوب نمیگردد و بی نیاز و دارای رحمت و عطوفت است.
پس فقط و فقط با یاد خدا یعنی با خود خدای سبحان آرامش دل به دست می آید و قلب با غیر ذکر خدا اطمینان نمی یابد، مگر بدین خاطر که از حقیقت حال آن شیء غافل شده باشد، و هرگاه متذکر حقیقت حال آن شود اضطراب و لرزش او را فرامیگیرد.»
لذا حضرت امام سجاد علیه السّلام در مناجات خمس عشره به خداوند عرضه میدارد: فَلا تَطْمَئِنُّ القُلوبُ إِلَّا بِذِکْراکَ ولا تَسکُنُ النُّفوسُ إِلَّا عِندَ رُؤْیاکَ أَنتَ المُسَبَّحُ فی کُلِّ مَکَانِ و المَعبودُ فِی کُلِّ زَمَانٍ و الموجود فی کُلِّ أَوانِ و المَدعوّ بِکُلِّ لِسَانٍ وَ الْمُعَظَّمُ فِی کُلِّ جَنانِ.[۷]
« بارالها! دلها جز با یاد تو آرام نمیگیرد و جانها جز با دیدن تو، به آرامش نمیرسد توئی آن خدائی که در همهٔ مکانها تسبیح شدهای، و در همه زمانها عبادت گشتهای و همیشه تو را میتوان یافت و به هر زبانی بندگان تو را میخوانند و در هر دلی بزرگ داشته شده ای!»
چو یاد او شود ،مونس ز جان اندوه بنشیند
چو اندوهش شود غمخور، ز دل تیمار برخیزد
دلا بی عشق او منشین، ز جان برخیز و سر در باز
چو عیّاران مکن کاری که گرد از کار برخیزد[۸]
و عالی ترین مرتبهٔ یاد و توجّه به خداوند متعال آن است که انسان به خداوندی که خارج از هر تعینی است توجه نماید؛ یعنی به وجود إطلاقی ولاحد خداوند التفات نموده و او را با این اسم در نظر آورد.
اگر سالک به این حقیقت خوب توجه نماید در مییابد که در برابر حقیقت مطلق غیری باقی نمیماند و همه چیز در کنار او مضمحل میشوند و دیگر جائی برای سالک نیز باقی نخواهد ماند و کم کم سالک در حین ذکر خود را گم نموده و محو میشود و اگر چه زبانش به ذکر مترنّم است و قلبش نیز ملتفت خداوند است، ولی دیگر خود را نمییابد و نمیتواند به خودش تفصیلاً توجه نماید چون هر توجهی به غیر حق ملازم با تنزل از توجه به خداوند نامتناهی و مطلقی است که غیرتش غیر در جهان نگذاشت.
از این رو از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که: لا تَذکُرِ اللَّهَ سُبْحانَهُ سَاهِیًا و لاتَنْسَهُ لاهِیًا و اذْکُرْهُ ذِکْرًا کَامِلا یُوافِقُ فِیهِ قَلْبُکَ لِسَانَکَ وَ یُطَابِقُ إِضْمَارُکَ إِعْلَانَکَ. وَ لَن تَذْکُرَهُ حَقِیقَةَ الذِّکْرِ حَتَّی تَنْسَی نَفْسَکَ فِی ذِکْرِکَ وَ تَفْقُدَها فِی أَمْرِکَ. [۹]
«ذکر خداوند را در حال غفلت مگو و در اثر لهو و اشتغال به باطل او را فراموش مکن و او را به نحو کامل به یاد آور، آنگونه که قلبت با زبانت همراه و نهانت با ظاهرت مطابق باشد. و هرگز موفق نمی شوی که او را به حقیقت ذکر یاد نمائی تا اینکه در هنگام اشتغال به ذکر خود را فراموش نموده و گم کنی!»
همچنین در مناجات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: و انْقُلْنی مِن ذِکْری إِلَی ذِکْرِکَ.[۱۰] «خداوندا! مرا از یاد خودم به یاد خودت منتقل نما!» یعنی خداوندا حال مرا چنین قرار بده که به تو توجه کرده و از خود منصرف گردم و خود را فراموش نموده و محو تو گردم.
مؤمن علاوه بر آنکه در حال ذکر باید حتماً خود را فراموش نموده و زیر پا بگذارد و به نیستی محض خود اعتراف کند و خود را به دریای نامتناهی توحید زده و در آن غرق گردد، در غیر آن حال نیز باید از هر چیزی که او را به یاد خودش انداخته و منیتش را افزایش می دهد پرهیز نماید و به جای توجه به خود و متعلقات خود مستغرق در توجه به پروردگار باشد.
اما کتابی که اینک تقدیم سالکان کوی دوست و مشتاقان لقاء حبیب میگردد مباحثی است که در چندین سال قبل در جمع فضلاء و طلاب ذوی العزة والاحترام و برخی سالکان و شوریدگان عشق و ذکر إلهی، حول موضوع ذکر خداوند با محوریت تفسیر آیه شریفه: یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللهَ ذِکْرًا کَثِیرًا،[۱۱] و همچنین آیه شریفهٔ: یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ،[۱۲] بیان گردیده بود.
این مباحث پس از پیاده سازی و تدوین در لجنه علمی مؤسسه ترجمه و نشر دورهٔ علوم و معارف اسلام آماده طبع گردید که هم اینک تقدیم پویندگان سبل سلام و عاشقان یاد و توجه به خداوند متعال میگردد.
و از آنجا که ذکر و یاد پروردگار کیمیا و جوهری است کمیاب که در صورت به کارگیری آن طبق شرائط و دستورالعملهای معصومین علیهم السّلام و اولیاء خاص إلهی، ماهیّت و جوهرهٔ انسان را تغییر داده، او را هم سنخ ملکوتیان مینماید، نام «اکسیر ذکر» برای آن انتخاب گردید.
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هرگه که یاد روی تو کردم جوان شدم[۱۳]
امید آنکه عمل به معارفی که در این کتاب، از کلام الهی و سخنان درَربار ائمه هدی علیهم السّلام و اولیاء و عرفای بالله عرضه گردیده، موجب رشد و رقاء و وصول به أعلی ذوره کمال شود و تحقق به حقیقت ذکر الهی که همان فناء وجود مجازی بنده و پوشیدن جامه بقاء بالله است را در پی داشته باشد.
[إِلَهی!] أَسْتَغْفِرُکَ مِن کُلِّ لَذَّةٍ بِغَیْرِ ذِکْرِکَ وَ مِن کُلِّ راحَةٍ بِغَیْرِ أُنْسِکَ وَ مِن کُلِّ سُرُورٍ بِغَیْرِ قُرْبِکَ وَ مِن کُلِّ شَغْلِ بِغَیْرِ طَاعَتِکَ إِلَهَی أَنتَ قُلْتَ وقَوْلُکَ الْحَقُّ یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا * وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصِیلًا،[۱۴] و قُلْتَ وقَوْلُکَ الْحَقُّ: فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ؛[۱۵] فَأَمَرْتَنا بِذِکْرِکَ ووَعَدْتَنا عَلَیْهِ أَن تَذکُرَنَا تَشْرِیفًا لَنَا وَ تَفْخَیمًا و إِعْظَامًا و ها نَحْنُ ذَاکِرُوکَ کَما أَمَرْتَنَا فَأَنْجِزْ لَنا مَا وَعَدْتَنَا یَا ذَاکِرَ الذَّاکِرِینَ و یَا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ.[۱۶]
انتَهَت بِحَمدِ اللهِ و مَنِّه
در ماه صفر الخیر سنهٔ یک هزار و چهار صد و چهل و شش هجریّهٔ قمریّه
بِیَدِ الرَّاجِی عَفوَ رَبِّهِ الغَنیّ
السیّد محمّد صادق الحسینیّ الطّهرانیّ
عفّی اللهُ عَن جَرَآئِمِهِ و جَعَلَ باقی أَیَّامِهِ خَیْرًا مِن سَوالِفِهِ
و ءَاخِرُ دَعوانا أنِ الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمین
۱. آیه ۲۸ از سوره ۱۳: الرعد.
۲. مجموعه ورّام، ج ۱، ص ۸؛ وإرشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۷.
۳. إرشاد القلوب، ج ۱، ص ٥٢ و ٥٣.
۴. الصحیفة السجادیة، دعای سوم فی الصلوة علی حملة العرش، ص ۳۸؛«کسانی که دلباخته یاد عطایای تو بوده و به ذکر نعمتهای تو حرص و ولع دارند.»
۵. ریاض السالکین، ج ۲، ص ۳۹.
مرحوم ملا محسن فیض کاشانی (قده) در رساله جلاء القلوب، این حدیث نبوی صلی الله علیه و آله وسلّم که در بسیاری از منابع اهل تسنن روایت شده است را نقل فرموده اند؛ سَبَقَ المُفَرَّدون قالوا: و ما المُفَرِّدُونَ، یا رَسولَ اللهِ؟ قال: المُستَهْتَرُونَ فِی ذِکرِ اللهِ، یَضَعُ الذَّکَرُ عَنْهُم أَثْقَالَهُم، فَیَأْتُونَ یَومَ القِیَمةِ خفافًا. (مجموعه رسائل فیض، ج ٤، ص ٢٥٧ کنز العمال، ج ۱، ص ٤١٧، ح ۱۷۷۳)
۶. المیزان، ج ۱۱، ص ٣٥٥ و ٣٥٦.
۷. بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۱۵۱. (مناجاة الذاکرین)
۸. کلیات عراقی، غزلیات، ص ١٨٥.
۹. تصنیف غرر الحکم، ص ۱۸۸ و ۱۸۹
۱۰. بحار الأنوار، ج ٩١، ص ٩٦.
۱۱. آیه ٤١، از سوره ٣٣: الأحزاب.
۱۲. قسمتی از آیه ۹ از سوره ٦٣: المنافقون.
۱۳. دیوان حافظ، ص ۱۵۰، غزل ۳۳۵
۱۴. آیه ٤١ و ٤٢، از سوره ٣٣: الأحزاب.
۱۵. صدر آیه ۱۵۲، از سوره ٢ البقرة
۱۶. بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ١٥١ و ١٥٢. (مناجاة الذاکرین)