کتاب جذبه عشق - تفسیر آیه شریفه: وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ - احتمالات مختلف در: أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ/ معنای: أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ.
حال که وصف کفّار مشخّص شد و دانستیم که ایشان محبّت را میان خدا و مخلوقات وی تقسیم نمودهاند، باید ببینیم که مؤمنین از منظر آیه شریفه چگونه هستند؟ آیه میفرماید: وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ. در این فقره از آیه نیز به حسب احتمالات مختلف در مفضَّل و مفضَّلٌعلیه، وجوه متعدّدی بیان شده است:
در قسمت اوّل آیه اشاره شد که کفّار هم به خداوند محبّت دارند، منتهی غیرخدا را نیز با خدا در آن شریک مینمایند. حال میفرماید: محبّت مؤمنین به خداوند شدیدتر است از محبّت کفّار به خداوند. برخی از مفسّرین از جمله مرحوم علاّمه طباطبائی رضواناللهتعالیعلیه این وجه را انتخاب نمودهاند.
طبق این وجه، محبّت مؤمنین به خداوند از محبّت کفّار به أنداد شدیدتر است. کسانی که به این احتمال قائل شدهاند گفتهاند: محبّت کفّار به بتها و أنداد ثابت و پایدار نیست، زیرا ریشه در هوای نفس و جهل و پیروی از آباء و... دارد فلذا در بسیاری از حالات، آنها از محبّت أنداد دست برداشته و به خدای حقیقی یا نِدّ و بت دیگری اقبال میکنند؛ درست برخلاف محبّت مؤمنین به خداوند که برخاسته از اعتقاد راسخ به توحید است و در نتیجه ثابتقدم و پابرجا خواهد ماند. مرحوم ملاّفتحالله کاشانی در تفسیر شریف منهجالصّادقین چنین میفرماید:
وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا، «و آنانکه ایمان آوردهاند» أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ، «ایشان قویتر و ثابتترند از روی دوستیکردن مر خدای را»، یعنی محبّت ایشان به خدا بیشتر است نسبت به محبّت کفّار به أنداد، زیرا که محبّت ایشان به خدا منقطع نمیشود بخلاف محبّت أنداد [که] به جهت أغراض فاسده موهومه است که به أدنی سببی زایل میشود و لهذا از آلهه خود عدول میکنند به خدا نزد نزول شدائد بر ایشان، کقوله تعالی: وَ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلاَّ إِیَّاهُ. [۱] و در بعضی أزمنه عبادت صنمی میکنند و بعد از آن، آن را گذاشته به غیر آن از اصنام دیگر میل میکنند و میگویند که: این بهتر از آن است. پس محبّت کفّار محبّتی است فانی و عارضی نفسانی و دوستی مؤمنان محبّتی است باقی ذاتی؛ پس این محبّت أشدّ باشد از آن. [۲]
بنابر این وجه، مقایسه میان دو حال از حالات مؤمن است که محبّت وی به خداوند أشدّ است از محبّت وی به غیرخداوند؛ یعنی: الَّذینَ ءَامَنوا حُبُّهُم لِلّهِ أشَدُّ مِن حُبِّهِم لِغَیرِ اللهِ.
به نظر میرسد که در میان این سه احتمال، همان احتمال اوّل منطبق بر ظاهر آیه شریفه است، زیرا ظاهر آیه ایناستکه: خداوند درصدد مقایسه میان مؤمنین و غیر ایشان است، نه میان دو حال از حالات مؤمنین. و اگر منظور چنین بود باید میفرمود: و حُبُّ الَّذینَ ءَامَنوا لِلّهِ أشَدُّ، تا طرف مقایسه محبّت مؤمنین به خداوند باشد، نه خود الَّذینَ ءَامَنوا.
همچنین ظاهر آیه چنین است که جامع طرفین در مقایسه محبّت، خداوند است که در آیه بیان شده است، نه اینکه در یک طرف مراد محبّت خدا بوده و در طرف دیگر که محذوف است، محبّت غیرخدا منظور باشد.
لذا آنچه متبادر از آیه است، بعد از آنکه فهمیدیم سخن در کفّاری است که محبّت خدا و غیرخدا هر دو در وجودشان هست، ایناستکه: الَّذینَ ءَامَنوا أشَدُّ حُبًّا لِلّهِ مِنَ الَّذینَ کَفَروا.
حال باید ببینیم منظور از اینکه محبّت مؤمنین به خداوند أشدّ از کفّار است چه میتواند باشد؟
در نظر اوّلیّه چنین به ذهن میرسد که آیه درصدد بیان این معنا است که: کفّار أنداد را همچون خداوند دوست دارند و لذا مستحقّ مذمّت هستند، ولی مؤمنین خدا را بیش از کفّار دوست دارند؛ یعنی ممکن است که مؤمن هم خدا و هم ندّ و مثل او را دوست داشته باشد ولی محبّت خود را میان آن دو مساوی قرار نمیدهد و در نهایت خدا را بیشتر از غیرخدا دوست میدارد، پس ایمان با محبّت غیرخدا جمع میشود و اگر کفّاری که برای خدا ندّ و شریک قرار دادهاند نیز خدا را بیشتر از أنداد دوست میداشتند دیگر مورد مذمّت نبودند.
ولی با تأمّل در صدر و ذیل آیات درمییابیم که: قرائن، تصوّر و دریافت اوّلیّه از آیه شریفه را تأیید نمیکنند، بلکه باید گفت: این آیه شریفه در مقام بیان این مطلب است که مؤمن هیچ ندّی برای خداوند قرار نمیدهد و لذا هیچ محبّتی هم به غیرخداوند ندارد، مگر محبّت غیراستقلالی که این محبّت نیز در حقیقت از محبّت به خداوند نشأت گرفته است.
توضیح اینکه: از مجموع آیات قرآن کریم در باب توحید و نیز سیاق همین آیات محلّ بحث فهمیده میشود که خداوند راضی نیست که کسی را با او ندّ و شریک قرار دهند، اگرچه باز هم خدا در نزد شخص، محبوبتر از آن نِدّ و شریک باشد.
به تعبیر دیگر: یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَهِ بدین معنا نیست که اشکال کار کفّار فقط ایناستکه أنداد را مساوی با خدا دوست دارند، بلکه اشکال در ایناستکه همانطور که خدا را دوست دارند أنداد را هم دوست دارند (تشبیه در اصل محبّت است نه مقدار محبّت) چه محبّت أنداد بیشتر باشد و چه کمتر.
سیاق ادامه آیات نیز به خوبی این معنا را نشان میدهد، زیرا خداوند در مقام مذمّت این کفّار میفرماید: وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَ أَنَّ اللَهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ.
در این آیه اشاره شده است که اشکال این ظالمین، این بوده است که برای غیرخداوند هم قوّتی قائل شده و همه قوّت را در خداوند منحصر نکردهاند و تنها در قیامت، زمانی که پردهها کنار رود، این حقیقت توحید برایشان منکشف میشود.
پس اگر کسی در کنار محبّت خداوند، به مخلوقی نیز ذرّهای محبّت استقلالی داشته باشد، داخل دراین خطاب خواهد بود. منظور از محبّت استقلالی ایناستکه شخص، به مخلوقی از این جهت محبّت بورزد که او را منشأ اثر دانسته و در قبال خداوند برای او سببیّت و تأثیری در عالم میپندارد و برای همین تفکّر باطل، به دنبال وی رفته و از وی اطاعت کرده و قلب و اراده و عمل خود را بر وفق اراده و رأی او قرار میدهد.
خداوند در ادامه آیات هم اشاره میفرماید که: حسرت این ظالمین از این باب است که از غیرخدا تبعیّت کرده و اطاعت خداوند را رها نمودهاند؛ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذَابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ * وَ قَالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَمَا تَبَرَّؤا مِنَّا کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللَهُ أَعْمَلَهُمْ حَسَرَ تٍ عَلَیْهِمْ وَ مَا هُم بِخَرِجِینَ مِنَ النَّارِ. [۳]
بنابراین، سیاق آیات، مؤمنین را به این امر دعوت میکند که برای خداوند هیچ نِدّ و شریکی قرار ندهند و قوّتی را برای غیر او نپندارند و به کسی نیز در کنار او محبّت نورزند و اگر محبّتی به غیرخدا دارند محبّت به ندّ و شریک و موجودی مستقلّ از تدبیر و ربوبیّت مطلقه وی نباشد، بلکه در طول محبّت خداوند بوده و محبّت به موجودی باشد که مرتبط با پروردگار است و محبّتش انسان را به محبّت خداوند میکشاند.
لذا در منطق قرآن کریم محبّت به غیرخداوند ممنوع نیست، بلکه خداوند محبّت به غیر خود را در صورتی که در طول محبّت خود و برخاسته از محبّت وی باشد تأیید میفرماید؛ مانند:
محبّت به رسول خدا: قُلْ إِن کَانَ ءَابَآؤکُمْ وَ أَبْنَآؤکُمْ وَ إِخْوَ نُکُمْ وَ أَزْوَ جُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوَ لٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَ تِجَرَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَ مَسکِنُ تَرضَوْنَهَآ أَحَبَّ إِلَیْکُم مِنَ اللَهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَهُ لاَیَهْدِی الْقَوْمَ الْفَسِقینَ. [۴]
و محبّت به سایر مؤمنین: وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الاْءِیمَنَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ. [۵]
و محبّت به اصل ایمان: وَ لَکِنَّ اللَهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الاْءِیمَنَ وَ زَیَّنَهُو فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ. [۶]
شاید به همین جهت باشد که در این آیه شریفه، فقط بر میزان محبّت تأکید نشده و خداوند نفرموده است: و الَّذینَ ءَامَنوا أحَبُّ لِلّهِ؛ بلکه بهجای استفاده از «أحَبّ» به «أشَدُّ حُبًّا» تعبیر شده و این معنا را میرساند که: محبّت مؤمنین به خداوند راسختر و استوارتر و قویتر است؛ زیرا کسانی که برای خدا در عالم شریکی میپندارند و غیرخدا را مستقلّ و منشأ اثر میشمرند، در ابتلائات و امتحانات به محبّت مخلوق مشغول گشته و قلبشان از محبّت خداوند غافل میگردد و لذا در آن حال به معصیت دچار شده و رضای غیر را بر رضای إلهی مقدّم میدارند و هیچ معصیتی نیست مگر اینکه ریشه در دلبستگی و محبّتی به غیرخدا دارد؛ ولی محبّت خدا آنچنان در قلب مؤمن رسوخ کرده و قوی شده که چیزی آن را کنار نمیزند و همواره در قلب وی حاضر است و به همین جهت هیچگاه نیز به معصیت وترک رضای خالق مبتلی نمیشود.
با توجّه به آنچه گذشت، مصداق أتمّ: الَّذِینَ ءَامَنُوا، مؤمنینی خواهند بود که ایمان و توحید، تمام شراشر وجود آنها را پرکرده و هیچ استقلالی برای غیرخدا نمیبینند؛ أمّا عموم مؤمنین در سویدای قلب خود برای خداوند شریکی قرار داده و أندادی را در نظر میگیرند و به آنها همچون خداوند متعال محبّت میورزند و به همین جهت گاه لغزیده و به معصیت و گناه آلوده میگردند؛ وَ مَا یُؤمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَهِ إِلاَّ وَ هُم مُشْرِکُونَ. [۱]
مؤمنین عادی به هر مقدار که از شرک دور گشته و به توحید نزدیک شده باشند، از این آیه بهره دارند، ولی مصداق حقیقی آیه شریفه همان مؤمن کامل است که به مقام خلوص رسیده و مصداق أتمّ آن محمّد و آل محمّد علیهمالصّلوهوالسّلام هستند. لذا عیّاشی روایت فرموده است از زراره و حمران و محمّدبنمسلم از حضرت امام باقر و حضرت امام صادق علیهماالسّلام که در تفسیر آیه شریفه: الَّذِینَ ءَامَنُوا أَشَدُّ حُبًّا، میفرماید: هُمْ ءَالُ مُحَمَّدٍ صَلَّیاللَهُعَلَیهِوَءَالِهِوَسَلَّمَ. [۲]
بنابراین محصّل معنای آیه شریفه چنین است:
برخی از مردم، انسانها یا چیزهائی را شریک و ندّ خداوند قرار میدهند و به ایشان به دیده استقلال نگریسته و برای آنها در امور خود قوّت و قدرتی و منشئیّت اثری میپندارند و به آنها تکیه میکنند و آنها را همانند خداوند دوست میدارند، ولی مؤمنین محبّتشان به خداوند شدیدتر و راسختر از محبّت مشرکان به خداوند است و برای او شریکی قرار نمیدهند و هرگز از محبّت خداوند رفع ید نمینمایند و اگر قیامت برپا شود و عذاب إلهی تجلّی کند مشرکان و ظالمان هم خواهند دید که همه قوّت و قدرت متعلّق به خداوند است و کسی ندّ و شریک او نبوده و کسی جز او از ابتدا، بهرهای از قدرت نداشته است.
از اين آيه شريفه بدست مىآيد كه مقام كمال، تنها با تحصيل محبّت راسخ و ثابت به خداوند متعال و شريك قرارندادن هيچ مخلوقى در اين محبّت حاصل مىشود و سالكى كه بخواهد به درجه خلوص و لقاء پرودگار دست پيدا كند، بدون تحصيل اين محبّت نمىتواند به مقصود خود نائل شود.
مرتبط: صوت درس تفسیر آیه و الذین ءامنوا أشد حبا لله از سلسله دروس تفسیر آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی مدّ ظلّه العالی میباشد که در سنوات ۱۴۳۹ و ۱۴۴۰ ایراد فرمودند.