عبادت عاشقانه

عبادتهای انسان هم اگر قرار است مُثمِر ثمر باشد، باید حتماً با شوق و عشق همراه شود؛ عبادتهای از سر کسالت و بی‌حوصلگی مفید فایده نخواهد بود.

مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی از امام صادق علیه‌السّلام از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم آورده‌اند که آن حضرت فرمودند:

أَفْضَلُ النّاسِ مَنْ عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها وَ أَحَبَّها بِقَلْبِهِ وَ باشَرَها بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَها فَهُوَ لایُبالی عَلَی ما أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْیا عَلَی عُسْرٍ أَمْ عَلَی یُسْرٍ. [۱]

بهترین و بافضیلت‌ترین مردم آن کسی‌است‌که به عبادت عشق بورزد؛ برای مثال در وقت نماز، هیچ چیز مانع از نمازخواندن او نشود و چیزی از امور دنیوی، راه او برای انجام عبادت را سد نکند؛ هنگام نماز تمام خواطر را از خود پاک نماید و خداوند و عشق به خداوند و شوق به عبادت در دلش باشد و بس!

عبادت را در آغوش بگیرد؛ انسان اگر یک رفیق قدیمی را ببیند چگونه او را در آغوش می‌گیرد و از این کار لذّت می‌برد؟ به همین صورت باید با عبادت برخورد کند و عبادات خود را به‌جای بیاورد.

با قلب خود عبادت را دوست داشته باشد و با بدن خود نیز این عبادت را انجام دهد و خودش را برای عبادت فارغ کند؛ یعنی تمام موانعی که بر سر راه انجام عبادت قرار دارد را از پیش روی خود بردارد؛ وقتی مشغول نماز می‌شود هیچ خاطره‌ای در قلبش نبوده و خطور هم نکند!

کسی که در بین‌الطّلوعَین مشغول ذکر و ورد می‌شود، در حقیقت خود را برای عبادت پروردگار فارغ کرده است. ائمّه طاهرین صلوات‌الله‌علیهم‌أجمعین به فرزندان و موالیان خود دستور می‌دادند که بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب در گوشه‌ای نشسته و مشغول قرائت قرآن و انجام اذکار شوند. [۲] خود ائمّه علیهم‌السّلام نیز چنین بودند؛ یعنی خود را چه در بین‌الطّلوعین و چه در غیر آن جهت انجام عبادت خدا، فارغ می‌نمودند، چه این عبادات واجب باشد یا مستحب.

این معنا، یعنی تحصیل فَراغ بال جهت انجام عبادات، از امور بسیار ضروری است، أمّا اکثر افراد به این مهم توجّهی ندارند؛ یعنی جهت عبادت، برای خود فراغتی حاصل نکرده و با یک چمدان خواطر وارد نماز می‌شوند! بعد هم که سلام نماز را می‌دهند اصلاً متوجّه نیستند که چه خوانده‌اند! این نماز مفید فائده نبوده و طبیعتاً رافع انسان بسوی خدا نیز نخواهد گردید.

حضرت در ادامه می‌فرمایند: شخصی که چنین باشد دیگر باکی نخواهد داشت که وقتی صبح می‌کند، در حال سختی و فقر و نداری است یا برعکس،

در حال یُسر و رفاه است، در سهولت است یا صعوبت؛ اصلاً به این معانی توجّه ندارد! توجّه مؤمن تنها به خداوند است و بس!

کسی که از روی کسالت و مَلالت نمازهای خود را بجا می‌آورد، عشق ندارد! عشق آنجائی است که خستگی و ملالت نباشد.

البتّه پر واضح است که منظور حضرت از عشق به عبادت در این فرمایش، عشق به عبادت از جهت عشق به خداوند است، نه اینکه عشق به عبادت موضوعیّت داشته باشد! اگر عشق به عبادت برای کسی موضوعیّت داشت، عبادت او، او را به خدا نخواهد رساند. عشق استقلالی به عبادت، به حظّ نفس انسان بازمی‌گردد؛ یعنی نفس ما می‌خواهد تا از قِبَل این عبادت بهره ببرد؛ مثل بسیاری از مردم که عبادت را انجام می‌دهند أمّا نه از روی عشق به خدا و به شوق وصال او، بلکه از روی عادت! طوری به اعمال عبادی عادت پیدا کرده‌اند که انجام این عبادات موجب حظّ نفسشان می‌شود؛ چنین شخصی أفضل النّاس نیست.

اگر کسی عبادتش را به جهت رسیدن به لقاء پروردگار انجام داد و عبادت کرد تا آتش عشق إلهی در دلش شعله‌ور شود، آن وقت این عبادت او مطلوب خداوند بوده و آن وقت است که این شخص مصداق أفضل النّاس در فرمایش پیغمبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله خواهد بود.

غرض اینکه: در فرمایش حضرت، عشق به عبادت موضوعیّت ندارد، بلکه طریق دستیابی به عشق خداوند است. مؤمن به عبادت عشق می‌ورزد چون به خداوند عشق دارد و یا می‌خواهد که این عشق را تحصیل کند؛ با عشق به خداوند از خواب بیدار می‌شود و نماز شب می‌خواند، چون می‌خواهد به لقاء پروردگار مشرّف شود. چنین کسی مشمول این قول خداوند می‌شود که فرمود: تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ *

فَلاَتَعْلَمُ نَفْسٌ مَآ أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَآءَ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ. [۳]

«اینها افرادی هستند که پهلو تهی می‌کنند و برای نماز شب برمی‌خیزند و خدا را می‌خوانند؛ هم از روی خوف و خشیت و هم از روی طمع به بهشت و لقاء او. اینها افرادی هستند که دستشان باز است و از آنچه به آنها روزی کردیم انفاق می‌کنند. هیچ نفسی نمی‌داند که خداوند برای این افراد چه چشم‌روشنی‌هائی تهیّه کرده و مخفی نموده است. این چشم‌روشنی‌ها جزای تهجّد و عملی است که انجام می‌دادند.»

مرحوم علاّمه طباطبائی می‌فرمایند: «نفس» در این آیه به صورت نکره آمده است و نکره در سیاق نفی إفاده عموم می‌کند؛ یعنی اینطور نیست که کفّار از این نعمتها بی‌خبر بوده و مؤمنین مطّلع باشند؛ هیچ نفسی اعمّ از مؤمن و کافر از این نِعَمات خبر ندارد! هیچ کس خبر ندارد که خداوند برای این بندگان خود چه کرده است! [۴]

سهل‌بن‌سعد از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم نقل می‌کند که حضرت در مجلسی در وصف بهشت فرمودند: فیها ما لا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لا خَطَرَ عَلَی قَلْبِ بَشَرٍ. [۵] «در بهشت چیزهائی است که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده است.»

در روایت دیگری آمده است که: خداوند به حضرت عیسی علیه‌السّلام فرمود: یا ابْنَ‌مَرْیَمَ! لَوْ رَأَتْ عَیْنُکَ ما أَعْدَدْتُ لِأَوْلِیآئِیَ الصّالِحینَ ذابَ قَلْبُکَ وَ زَهَقَتْ نَفْسُکَ شَوْقًا إلَیْهِ. [۶] «ای پسرمریم! اگر آنچه را که من برای بندگان صالحم مهیّا کردم می‌دیدی، از خوبی و جمال این نعمتها قلبت ذوب می‌شد و به شوق آن نعمتها جان می‌دادی!»

اینکه خداوند می‌فرماید: «قلبت ذوب می‌شد» کنایه و استعاره نیست، حقیقت است. همانطور که این معنا را در مورد مرحوم آیه‌الله انصاری همدانی نقل‌کردیم که قلب ایشان ذوب شد؛ عشقشان به نحوی بوده که قلب را ذوب کرده است و قلب در اثر این عشق شکل و حالت خود را از دست داده است.

در ادامه خداوند به حضرت عیسی می‌فرماید: فَلَیْسَ کَدارِ الأَخِرَةِ دارٌ تَجاوَرَ فیها الطَّیِّبونَ وَ یَدْخُلُ عَلَیْهِمْ فیها المَلَئِکَةُ المُقَرَّبونَ وَ هُمْ مِمّا یَأْتی یَوْمَ القِیامَةِ مِنْ أَهْوالِها ءَامِنونَ. [۷]

هیچ خانه‌ای مانند خانه آخرت نیست؛ در آنجا افراد طیّب مجاور هم هستند، افرادی که پاک شدند، افرادی که به طهارت نفسیّه و باطنیّه رسیدند و مصداق آیه شریفه: لاَیَمَسُّهُو إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ[۸] گشتند. آنها در بهشت مجاور هم هستند و با یکدیگر همسایه‌اند. ملائکه مقرّب پروردگار بر آنها نازل می‌شوند و در آنجا دائماً رفت‌وآمد می‌کنند و آنها از آنچه بر اهل محشر از اهوال و ترسها وارد می‌شود در امان هستند.

باید از شبها استفاد کرد، بلکه از تک تک ساعات روز و تمام عمر استفاده نمود؛ باید خود را برای عبادت فارغ کرد. نباید بگذاریم هیچ کاری مزاحم ساعت عبادت ما شود؛ ساعت عبادت جدا، ساعت درس جدا.

اگر چنین شد انسان جلو می‌رود؛ باید دو بال علم و عمل باشد تا انسان اوج بگیرد؛ بدون این دو بال، کار مشکل می‌شود. چقدر خوب فرموده است:

چو هست آب حیاتت به دست، تشنه ممیر

فلاتَمُتْ و مِنَ المآءِ کُلُّ شَی‌ءٍ حَیّْ

(دیوان‌حافظ، ص۲۲۳، غزل۴۸۶.)

تا آب حیات در دستت هست و خدا به تو عمر داده است، از این عمر تا می‌توانی به نحو أحسن استفاده کن! برخیز و إسباغ در وضوء داشته باش و یک وضوی عاشقانه بگیر، بعد هم در دل شب مشغول تهجّد شو؛ تهجّد به این صورت است که انسان در دل شب دو سه بار بیدار شود. پرسیده بودند: برای طلوع عشق پروردگار چه چیزی مؤثّر است؟ فرموده بودند: تهجّد! وَ مِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَی أَن‌یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا. [۹]

اینکه انسان یکی دو ساعت قبل از اذان صبح بلند شود و نماز شب بخواند مطلوب است، أمّا تهجّد صِرف بیداری شب نیست، بلکه «بیدارخوابی» است؛ اگر کسی بخواهد عشق خدا در دلش طلوع کند، باید سر شب بخوابد، بعد بلند شود و دو رکعت نماز بخواند، باز بخوابد و دوباره بیدار شود، تا اینکه قبل از اذان حدّأقل سه بار بیدار شده باشد؛ یعنی همانطور که رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله با تهجّد شبها را می‌گذراندند، [۱۰] شب خود را بگذراند. تحصیل این معنا برای آقایانی که فرزند کوچک دارند و یا مادرانی که بچّه شیر می‌دهند خیلی سهل و آسان است و باید قدر این فرصتها را دانست.

اینکه فرموده‌اند: «باید حتماً برای نماز شب بیدار شد»، أقلّ إتیان این امر، این‌است‌که: در زمستانها که شبها طولانی است لاأقل دو ساعت و در تابستانها که شبهای کوتاه‌تری دارد، یک ساعت تا یک ساعت و نیم قبل از اذان مشغول نماز شویم.

پانویس

۱. الکافی، ج۲، ص۸۳ .

۲. امام صادق علیه‌السّلام درباره سیره پدر بزرگوارشان امام محمّدباقر علیه‌السّلام می‌فرمایند: و کانَ یَجْمَعُنا فیَأْمُرُنا بِالذِّکرِ حَتّی تَطْلُعَ الشَّمسُ، و کانَ یَأْمُرُ بِالقِرآءَةِ مَن کانَ یَقْرَأُ مِنّا و مَن کانَ لایَقْرَأُ مِنّا أمَرَهُ بِالذِّکرِ. (عدّه‌الدّاعی، ص۲۴۸)

۳. آیه ۱۶ و ۱۷، از سوره ۳۲: السّجدة.

۴. المیزان، ج۱۶، ص۲۶۳.

۵. الدرّالمنثور، ج۵، ص۱۷۷.

۶. الکافی، ج۸، ص۱۳۵.

۷. همان‌مصدر، ص۱۳۵ و ۱۳۶.

۸. آیه ۷۹، از سوره ۵۶: الواقعة.

۹. آیه ۷۹، از سوره ۱۷: الإسرآء (بنی‌إسرآئیل).

۱۰. امام صادق علیه‌السّلام می‌فرمایند: إنّ رَسولَ اللهِ صَلَّی‌اللهُ‌عَلَیهِ‌وءَالِهِ‌وسَلَّمَ کانَ إذا صَلَّی العِشآءَ الأَخِرَةَ أمَرَ بِوَضوئِهِ و سِواکِهِ یوضَعُ عِندَ رَأْسِهِ مُخَمَّرًا فیَرْقُدُ ما شآءَ اللهُ ثُمَّ یَقومُ فیَسْتاکُ و یَتَوَضَّأُ و یُصَلّی أرْبَعَ رَکَعاتٍ ثُمَّ یَرْقُدُ ثُمَّ یَقومُ فیَسْتاکُ و یَتَوَضَّأُ و یُصَلّی أرْبَعَ رَکَعاتٍ ثُمَّ یَرْقُدُ حَتّی إذا کانَ فی وَجْهِ الصُّبحِ قامَ فأوْتَرَ ثُمَّ صَلَّی الرَّکْعَتَیْنِ، ثُمَّ قالَ: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. (الکافی، ج۳، ص۴۴۵)

مطالب جدید