کتاب جذبه عشق - ضرورت سوختن در آتش عشق إلهی - محبّت، راه میانبر و صحیح.
باری! حضرت علاّمه والد رضواناللهعلیه در کتاب شریف اللهشناسی مرقوم فرمودهاند که: فقط نیروی عظیم عشق است که موانع را از سر راه برمیدارد و سنگرها را در هم میکوبد و از عقَبات و کریوههای تنگ و تاریک عبور میدهد، و از دریاهای حسرت و صحراهای حیرت و فضاهای بیپایانِ بُهت و سرگشتگی عبور میدهد؛ وگرنه جمیع قوای ما سوی الله را گرد آوریم نمیتواند ذرّهای انسان را جلو ببرد. عشق اوست که حلاّل مشکلات است و کلید رمز موفّقیت و بس. [۱]
و میفرمودند: «لقاء خدا فقط با طلوع نور عشق خدا ممکن است. همه دستورات شرع مقدّس مقدّمه ظهور این کیمیای تکامل است.»
و مکرّر میفرمودند: علمای علم أخلاق رضواناللهعلیهم، همچون مرحوم فیض در المحجّهالبیضآء و مرحوم نراقی در جامعالسّعادات، به تفصیل صفات مذمومه و رذائل اخلاقی را تعریف کرده و درباره راه علاج هریک مانند عُجب، حسد و کذب، بحث کرده و سخن گفتهاند.
این طریق، پسندیده و مقبول است ولی کافی نیست و رسیدن سالک به سرمنزل مقصود را ضمانت نمیکند. اگر کسی بخواهد معصیت نکرده و ریشه صفات ذمیمه را در خود خشک کند و به حقیقت عبودیّت و بندگی و لقاء خدا مشرّف شود، تنها راه آن عشق و شوق به خداوند است.
چون با این روشی که علمای أخلاق در کتب خود فرمودهاند، سیر سالک بسیار طولانی شده و یک عمر برای او کافی نیست بلکه عمر نوح میطلبد؛ چرا که برای رفع و دفع هریک از خصلتهای قبیح عمری لازم است، و آخرالأمر هم معلوم نیست آیا ریشه و بنیاد آن رذیله خشک و نابوده شده است یا نه، بلکه بقایای آن هنوز در زوایای نفس پنهان بوده و مترصّد فرصتی است تا در بِزنگاه دوباره طلوع کرده و سالک را به زمین زند، زیرا طبیعت نفس اینطور است که اگر از یک طرف آن را سرکوب کنی، از سوی دیگر سر در میآورد.
اگر عشق خدا طلوع نکند، سالک به مقصد نمیرسد و باید زحمتی بسیار متحمّل شود تا معاصی و أوصاف مذمومه را از خود دور کند.
راه صحیح، راه میانبر است. باید طریقی را انتخاب کرد که با عمر ما تناسب داشته باشد، و آن همان طریق عشق و محبّت به خداوند است و بدون دستیابی به این مهم، لقاء پروردگار بسیار مشکل و بلکه محال مینماید.
البتّه نباید از این معنا که گفته میشود: محبّت و عشق به خداوند متعال سبب سرعت سیر سالکان إلی الله شده و در حکم میانبُر مسیر پر پیچ و خم لقاء إلهی است، چنین برداشت کرد که: انسان عاشق، در مدّت یک یا دو سال به لقاء پروردگار دست پیدا میکند؛ مسیر لقاء خدا نفس انسان است و روی همین جهت نسبت به هر شخصی با دیگری، از جهت سرعت و شتاب فرق خواهد داشت.
مرحوم علاّمه والد قبل از تشرّف به محضر حضرت آقای حدّاد حدود ده سال از محضر علاّمه طباطبائی و آیهالله قوچانی و مرحوم آیهالله انصاری قدّسَاللهُأسرارَهم استفاده کرده و سپس به محضر حضرت آقای حدّاد رسیدهاند و شاید مدّت سیرشان تا وصول به کمال حدود پانزده سال طول کشیده باشد. مرحوم آقای حدّاد نیز بیستوهشت سال در خدمت مرحوم آیهالله قاضی رضواناللهعلیه بودند؛ أمّا برای مثال مرحوم آیهالله بهاری رضواناللهعلیه تنها در مدّت شش سال به مقصد رسیدند.
البتّه سرعت سیر دلیل بر قوّت سیر نیست و نوعاً کسانیکه آرامتر سیر مینمایند سعه و ظرفیّتشان بیشتر و آگاهیشان از منازل طریق کاملتر میباشد.
آنچه مهمّ است، التفات به این نکته است که این راه طولانی را باید با مراقبه و مجاهده طی کرد و همواره در نظر داشت که بالأخره این راه نیز هرچند طولانی باشد، پایانی دارد؛ به قول جناب حافظ رحمهاللهعلیه:
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد ناپدید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
(دیوانحافظ، ص۱۱۳، غزل۲۵۴.)
عمده ایناستکه بدانیم انسان با عبادتهای مختصر و اکتفاء به انجام واجبات و مستحبّات نمیتواند این راه را به پایان ببرد؛ برای طیّ این راه حتماً باید چاشنی عشق به انسان بخورد و تا این معنا حاصل نشود، سیر انسان با خلل مواجه خواهد بود.
۱. اللهشناسی، ج۱، ص۳۶۵.