معنای: یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَهِ

در معنای این فقره از آیه شریفه سه احتمال داده شده است؛ مرحوم طبرسی در مجمع‌البیان می‌فرماید:

فیهِ ثَلاثَةُ أقْوالٍ: أحَدُها: کَحُبِّکُمُ اللهَ أیْ کَحُبِّ المُؤمِنینَ اللهَ، عَنِ ابنِ‌عَبّاسٍ و الحسَنِ. و الثّانی: کَحُبِّهِمُ اللهَ یَعنی الَّذینَ اتَّخَذوا الأنْدادَ فیَکونُ المَعنِیُّ بِهِ مَن یَعْرِفُ اللهَ مِنَ المُشْرِکینَ و یَعْبُدُ مَعَهُ الأوْثانَ و یُسَوّی بَینَهُما فی المَحَبَّةِ، عَن أبی‌عَلِیٍّ و أبی‌مُسلِمٍ. و الثّالِثُ: کَحُبِّ اللهِ أیْ کَالحُبِّ الواجِبِ عَلَیهِمُ اللازِمِ لَهُم لا الواقِعِ. [۱]

قول اوّل این‌است‌که: محبّت کفّار و مشرکین به أنداد، مانند حبّ مؤمنین است به خداوند؛ یعنی: یُحِبّونَ الأنْدادَ کَحُبِّ المُؤمِنینَ لِلّهِ.

قول دوّم این است‌که: گفته‌اند: محبّت مشرکین به أصنام و أنداد، مانند محبّت ایشان به خداوند متعال بوده است؛ یعنی سخن درباره کفّار و مشرکینی است که خدا را دوست دارند و همانطور که خداوند متعال را دوست دارند، به همان صورت أصنام و أنداد را هم دوست داشته‌اند.

البتّه گفته شد که: شرکاء خداوند در نزد مشرکین أعمّ از این‌است‌که بتهای سنگی و چوبی باشد یا غیر آن، از ذوی‌العقول باشد یا از غیر ذوی‌العقول؛ کما اینکه کفّار قریش ملائکه را با خداوند در ربوبیّت شریک می‌دانستند، همانطور که برخی از یهود و نصاری عالمان خود را شریک خداوند قرار می‌دادند.

قول سوّم این‌است‌که: محبّت کفّار و مشرکین به أنداد مانند محبّتی است که باید به خداوند داشته باشند. طبق این قول تقدیر آیه چنین می‌شود: یُحِبّونَهُم کَالحُبِّ الَّذی یَنْبَغی أن‌یَکونَ لِلّهِ.

مرحوم علاّمه طباطبائی از میان این اقوال سه‌گانه، قول دوّم را اختیار فرموده‌اند. و قرائن نیز همین نظر را تأیید می‌کند؛ زیرا:

أوّلاً: عموم کفّاری که در تقابل با پیامبر اکرم بودند به الله تبارک‌وتعالی اعتقاد داشتند، چه کفّار از اهل کتاب (یهود و نصاری) و چه مشرکان قریش؛ قرآن به صراحت از مشرکان قریش نقل می‌فرماید که به خالقیّت إلهی معتقد بودند و فقط ربوبیّت مطلقه حضرت حق را محدود می‌دانستند.

وَ لَنءِن سَأَلْتَهُم مَنْ خَلَقَ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَیَعْلَمُونَ. [۲]

«و اگر ازایشان بپرسی که آسمان و زمین را چه کسی خلق کرده است هر آینه خواهند گفت: الله! بگو: همه مراتب حمد و ستایش متعلّق به الله است ولی اکثر ایشان نمی‌دانند.»

ثانیاً: سیاق آیات قبل و بعد هم ناظر به کسانی است که منکر خداوند نیستند، بلکه برای خداوند شریک و نِدّ قرار می‌دهند. خداوند می‌فرمایند: در قیامت برایشان آشکار می‌شود که همه و جمیع قوّت متعلّق به خداوند است و دیگری در آن شریک نیست؛ وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَ أَنَّ اللَهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ. [۳]

ثالثاً: ظاهر تعبیر یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَهِ همین است که فاعل حبّ در هر دو موضع یکسان باشد؛ یعنی همانطور که خدا را دوست دارند، أنداد را هم دوست دارند و محبّت به هر دو در قلب آنها به صورت بالفعل موجود است.

دو قول دیگری که در عرض این نظر بیان شد، هریک محتاج تقدیر و حمل بر خلاف ظاهر است.

پس آیه در مقام مذمّت کفّار است؛ از این جهت که ایشان محبّت خود را میان خداوند و أنداد وی به طور مساوی یا غیرمساوی تقسیم نموده و هر دو را دوست می‌دارند و همانطور که أنداد را در وجود، نِدّ و مِثل خداوند و شریک او دانسته‌اند، در مقام محبّت هم برای خداوند شریک قائل شده‌اند.

پانویس

۱. مجمع‌البیان، ج۱، ص۴۵۵ و ۴۵۶.

۲. آیه ۲۵، از سوره ۳۱: لقمان.

۳. قسمتی از آیه ۱۶۵، از سوره ۲: البقرة.

مطالب جدید