وقتی کسی آئینه کوچکی را در دست میگیرد، این آئینه گاهی فقط صورت را نشان میدهد و دیگر دست و پا معلوم نمیشود، گاهی ابرو را نشان میدهد و دیگر اعضاء صورت را نشان نمیدهد و به همین صورت هر دفعه فقط عضوی از اعضاء بدن در آئینه نمایان شده و مابقی اعضاء در آن دیده نمیشوند؛ أمّا بعضی وقتها دیگر صحبت از آئینههای جیبی و کوچک نیست، بلکه انسان در مقابل یک آئینه تمام قد قرار میگیرد، اگر کسی در آئینه تمام قد، خود را مشاهده کند، تمام اعضاء و جوارح خود را در آئینه خواهد دید.
این انسان هم اگر خودش را بشناسد، خواهد فهمید که آئینه تمامنمای پروردگار است. أمیرالمؤمنین علیهالسّلام خدا را نشان میدهد؛ یعنی علم حضرت بتمامه علم خداوند است، قدرتشان بتمامه قدرت إلهی است؛ چهل نفر از شَجعان و پهلوانان عرب آمدند تا درِ خیبر را تکان دهند أمّا نتوانستند، فقط أمیرالمؤمنین بود که به قدرت إلهی این در را از جا کند.
پیغمبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم به قدرت خدا شقّالقمر میفرمایند. اصلاً اگر حضرت اراده کنند عالم را کُن فَیکون خواهند کرد؛ علمشان، حیاتشان، قدرتشان، همه آئینه علم و حیات و قدرت پروردگار است؛ یعنی پیامبر خدا و أمیرالمؤمنین و صدّیقه طاهره و ائمّه صلواتاللهعلیهمأجمعین بتمامه خداوند را نشان میدهند؛ انسان میتواند به چنین مقامی برسد!
آنها امام هستند و ما مأموم. امام مأموم را به جائی میبرد که خودش در آن مقام مستقرّ است؛ کسی که جلودار و راهنمای کوهنوردی است، از کوه بالا میرود و سایر افراد پشت سر او راه میافتند، اگر راهنما به قلّه کوه هم برود، هرکس که از او تبعیّت کرده به قلّه راه پیدا میکند؛ حال برای ما که میخواهیم به کمال برسیم و قوای خود را به فعلیّت بدل کنیم، قلّه کجاست؟ معرفة الرّب!
اگر کسی به این معنا واقف شد، آن وقت از این غفلت بیدار میشود و این بیداری را هم استمرار میبخشد؛ یعنی در تمام ساعات شبانهروز، این بیداری را دارد و با یقظه کارهایش را انجام میدهد. (ادامه: مجاهده و دوری از غفلت)