کتاب جذبه عشق - اصول مراقبه برای طلوع عشق إلهی - صمت.
گفته شد که: لازمه پیمودن راه خدا و ورود به حرم امن إلهی، ملازمت با صمت و سکوت است و سالک باید جز در موارد ضرورت، اوقات خود را به سکوت بگذراند. در مقابل، در مواردی که سخنگفتن ضرورت داشته و بر مؤمن واجب میشود، مانند درس و بحث یا أداء اذکار صلوات واجبه، باید حتماً لب باز کرده و سکوت برای او جائی ندارد.
در روایاتی که پیرامون اهمّیت و فضیلت سکوت از نظر گذشت، عمدةً سخن از مطلق سکوت بود و ائمّه علیهمالسّلام برای اصل صمت و بستن دهان از کلام زائد، خواصّ و فوائدی را ذکر فرموده بودند، أمّا در تعداد دیگری از روایات سکوت و صمت به تفکّر مقیّد شده و معصومین علیهمالسّلام سکوتِ همراه با تفکّر را مطلوب و دارای آثار و فوائد شمردهاند.
اکنون باید ببینیم جمع این روایات به چیست؟ و آیا فقط سکوت همراه با تفکّر دارای فضیلت و فائده است یا مطلق سکوت مُستَحْسَن بوده و مطلوب خداوند متعال است؟
به نظر میرسد نفس سکوت و صمت دارای آثار حسنهای است که چه انسان سکوت خود را با تفکّر همراه نماید و چه سکوت او عاری از تفکّر باشد، این ثمرات و فوائد عائد او خواهد شد. آن دسته از روایات که ثمرات مختلفی را بر مطلق صمت برشمردهاند، ناظر به همین محسَّنات عمومی صمت میباشند.
البتّه سکوتِ همراه با تفکّر، از خواصّ بیشتری برخوردار است و انسان تنها در صورت قرینکردن سکوت خود با تفکّر، از ثمرات آن که در دسته دیگری از روایات بیان گردیده است، بهرهمند خواهد شد.
مرحوم صدوق از پدرشان مُسنَداً از أمیرالمؤمنین علیهالسّلام نقل کردهاند که حضرت فرمود:
جُمِعَ الخَیْرُ کُلُّهُ فی ثَلاثِ خِصالٍ: النَّظَرِ وَ السُّکوتِ وَ الکَلامِ؛ فَکُلُّ نَظَرٍ لَیْسَ فیهِ اعْتِبارٌ فَهُوَ سَهْوٌ، وَ کُلُّ سُکوتٍ لَیْسَ فیهِ فِکْرَةٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ، وَ کُلُّ کَلامٍ لَیْسَ فیهِ ذِکْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ؛ فَطوبَی لِمَنْ کانَ نَظَرُهُ عَبَرًا وَ سُکوتُهُ فِکْرًا وَ کَلامُهُ ذِکْرًا وَ بَکَی عَلَی خَطیئَتِهِ! [۱]
«تمام خیرات و خوبیها در سه چیز جمع شده است: نگاهکردن، سکوتنمودن و سخنگفتن؛ هر نگاهی که انسان میکند، اگر برای عبرتگرفتن نباشد، این نگاه سهو و خطا است و هر سکوتی که همراهش تفکّر نباشد غفلت است و هر کلامی که متضمّن ذکر و یاد خدا نباشد سخن لغو است.
پس خوشا به سعادت آن کسی که نگاهکردن او از روی عبرت است و در سکوت خود مشغول تفکّر است و زمانی که صحبت میکند، کلام او ذکر و یاد خداوند است و با تمام اینها، بر خطاهای خود نیز اشک میریزد!»
ملاحظه میشود که أمیرالمؤمنین علیهالسّلام دراین فرمایش، تمام خیرات و برکات را منحصر به سه امر دانستهاند:
اوّل: انسان به هر چیزی که نگاه میکند، عبرت بگیرد و عالَم را با دیده اعتبار بنگرد؛ خود حضرت در جای دیگری فرمودند: ما أَکْثَرَ العِبَرَ وَ أَقَلَّ الاِعْتِبارَ. [۲] «چقدر چیزهائی که میتوان از آنها عبرت گرفت زیاد و چقدر عبرتگرفتنها اندکاند!»
همه ما، گذر عمر را میبینیم؛ افراد پیرامون ما زمانی نوزاد بودند، بعد بزرگ و بزرگتر شدند و الآن انسانهای بالغ بیست ساله و سی ساله و پنجاه ساله شدهاند، اینها همه عبرت است. أمّا اگر کسی همینطور اطراف خود را ببیند و عبرت نگیرد،
این دیدنها او را رشد نمیدهد؛ نگاهی قرین خیر است که همراه با عبرتگرفتن باشد.
دوّم: سکوت انسان باید همراه با تفکّر باشد؛ اینکه انسانی گوشهای ولو ساکت بنشیند، أمّا از فکر تهی باشد، در شمار غافلین محسوب خواهد شد.
البتّه مراد از فکر، هر فکری نیست! اگر فکر انسان مشغول دنیا باشد باز هم در غفلت است! سکوت مؤمن باید توأم با فکر و توجّه به خداوند و اسماء و صفات او باشد؛ انسان باید در سکوت خود یا به خداوند و نعمتهای او فکر کند یا حدّأقل در خودش تفکّر کرده و ببیند از کجا آمده است؟ در کجا قرار دارد؟ به کجا خواهد رفت؟ برای رفتن خود زاد و توشهای تحصیل کرده است یا نه؟ آیا با قافله محبّین همراه بوده یا از قافله عقب مانده است؟ چه مقدار در نمازهای خود حضور قلب کسب کرده است؟
اگر سکوت کسی مقرون با این نوع تفکّرات بود ناجح است و إلاّ از غافلین محسوب میشود. سکوتی که با خاطری مشوَّش باشد، آن اثری که باید داشته باشد را نخواهد داشت. أمّا اگر انسان بتواند با توجّه، به سمت قبله بنشیند و ذهن را از خاطرات مشوّش باز دارد، کثرات این عالم را کنار زده و به فطرت توحیدی خود نزدیکتر میشود.
اگر این معنا در نماز و سایر عبادات شخص نیز رعایت شد، انسان از همه بهشتیان هم بالا خواهد زد؛ یعنی آنقدر در عوالم ملکوت رشد میکند که از همه جز حضرت رسول مکرَّم و أمیرالمؤمنین و صدّیقه طاهره و أولاد طاهرینشان علیهمالسّلام که گُلهای سرسبد عالم خلقتاند، عبور خواهد کرد.
پس هرچند مطلق سکوت فوائدی دارد، أمّا عالیترین مرتبه سکوت آن است که همراه با فکر باشد. کأنّ این روایت آن دسته از روایات را که از مطلق صمت سخن گفته بودند، خاصتر نموده و بیان میکند که: اگر میخواهید سکوت کنید،
چنین سکوتی داشته باشید، سکوتی که قرین با فکر در مبدأ و معاد باشد؛ این سکوت افضل از بقیّه سکوتهاست.
سوّم: لسان انسان هم باید مترنّم به ذکر إلهی باشد. مؤمن وقتی سخن میگوید، کلامش باید ذکر خدا باشد؛ مثلاً یا لا إله إلاّ الله میگوید، یا سبحان الله میگوید، یا الحمد للّه میگوید و یا صلوات میفرستد.
حضرت میفرمایند: خوش به حال آنانکه این سه خصلت را جمع کرده و بر گناهان و خطاهایشان اشک میریزند.
یکی از مصادیق بارز این روایت در دوران ما، مرحوم حاج هادی ابهری بودند. همانطور که گفتیم، ایشان کثیر البُکاء و بلکه دائم البکاء بودند. هم بر خطاها، و هم بر مصائب امام حسین علیهالسّلام بسیار گریه مینمودند؛ گوشه اتاق مینشستند و آنقدر برای حضرت سیّدالشّهداء علیهالسّلام گریه میکردند که این اواخر سفیدی چشمشان بر سیاهی آن غلبه پیدا کرده بود!
با وجود اینکه بیسواد بودند، أمّا اگر دوسه ساعت هم پیش ایشان مینشستید خسته نمیشدید. همانطور که گفتیم، مکاشفات ایشان هم نوعاً بخاطر محبّت به اهل بیت علیهمالسّلام، مکاشفات صحیحی بود و به ندرت میشد که در مکاشفه ایشان خطائی پیش بیاید!
جدّ ما مرحوم حاج آقا معین شیرازی رضواناللهعلیه، در قبرستان علیّبنجعفر قم و در کنار مزار مرحوم آیهالله انصاری همدانی قدّسسرّه، برای خود قبری خریده بودند. مرحوم حاج هادی به ایشان میگویند: شما اینجا دفن نمیشوید واینجا قبر من است! قبر شما فلان جا است! اتّفاقاً همین میشود و اکنون محلّ قبر مرحوم ابهری در کنار مزار حضرت آقای انصاری قرار دارد و مرحوم حاج آقا معین شیرازی در همان محلّی که حاج هادی گفته بودند به خاک سپرده شدند.
مرحوم حاج هادی ابهری دو خصلت داشت که علیرغم بیسوادی، ایشان را به این مقامات رساند: سکوت ایشان و بکاء ایشان.
پس عمده عمل است؛ با عمل، انسانی که درست خواندن و نوشتن نمیداند به جائی میرسد که مکاشفاتش نوعاً از خطا مصون است. أمیرالمؤمنین علیهالسّلام فرمودند: العَمَلَ، العَمَلَ! [۳] «ای مردم! عمل کنید! عمل کنید!» هرچه انسان بیشتر کار کند بیشتر هم مزد میگیرد؛ این مزد نیز نقد است، نسیه نیست! خداوند نقد میدهد.