طلب (۱) - کتاب گلشن احباب

گلشن احباب (جلد دوم) - مجلس بیست‌وهفتم - طلب (۱).

أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم

بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم

الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ و صَلّی اللَهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمّدٍ و ءَالِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ

و لَعنَةُ اللَهِ عَلی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلی قیامِ یَومِ الدّینِ

و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ بِاللَهِ العَلیِّ العَظیم

یکی از مسائل مهمّ سلوک، مسأله طلب است. طلب اوّلین مرحله‌ای است که باید سالک طی کند و اگر این مرحله را طی نکند به مراحل بعدی نخواهد رسید.

شیخ عطّار در منطق‌الطّیر هفت وادی را که باید قبل از رسیدن به فناء فی الله طی شود می‌شمرد. اوّلین آن، وادی طلب است، سپس وادی عشق، وادی معرفت، وادی استغناء، وادی توحید، وادی حیرت و وادی فقر و فنا. و در آنجا تمام این منازل را شرح می‌دهد. سالک باید هرچه بیشتر این طلب را در خود قوی کند و نگذارد طلب او ضعیف شود.

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید

عوامل تضعیف طلب

آنچه طلب را ضعیف می‌کند، پیروی از هوی و بلندی آمال و آرزوهاست؛ إنّ أَخْوَفَ ما أَخافُ عَلَیکُمْ خَلَّتانِ: اتِّباعُ الهَوَی و طولُ الأَمَلِ.[۱] «ترسناک‌ترین چیزی که من از آن بر شما می‌ترسم دو چیز است: پیروی از هوا و بلندی آرزو.»

«اتّباع الهوی» یعنی انسان طبق میل خود عمل کند. تمام برنامه‌های زندگی در سیر و سلوک تأثیر دارد؛ یا سلوک را ضعیف و یا تقویت می‌کند، لذا انسان باید مراقبه داشته باشد. افراد متفاوتند؛ یکی تمایل نفسانی به ازدیاد مال دارد، یکی تمایل به سفر و دیگری تمایل به خواب بین‌الطّلوعین، و این به شواکل افراد بستگی دارد. ترک پیروی از هوای نفس به این معناست که بر اساس هوای نفس برنامه خود را انتخاب نکند که مثلاً از سر هوا و هوس امروز سفر برود.

«طول الأمل» نیز به معنای آرزوی طویل و دراز داشتن است؛ مثلاً من آرزو دارم باغ داشته باشم و برای آن تلاش می‌کنم و فلان باغ را هم می‌خرم. اگر به‌واسطه خریدن این باغ یک شب برای نماز شب از خواب بیدار نشوم، اگر تمام دنیا را به انسان بدهند، با یک نماز شب که از او فوت شود قابل برابری نیست؛ مثل این می‌ماند که در یک کفّه ترازو خرمهره بگذارند و در طرف دیگر فیروزه نیشابوری قرار دهند! حال آیا ارزش دارد که این آرزوها مانع انسان شده و یک نماز شب از انسان فوت شود؟! تمام اینها باعث تضعیف طلب می‌گردد.

وقتی طلب ضعیف شد سلوک انسان ضعیف می‌شود؛ این آرزوها انسان را میخکوب کرده و نمی‌گذارد انسان حرکت نماید و انسان خلاف مطلوب را انجام می‌دهد.

تا طلب نباشد عشق نمی‌آید! البتّه برای طلب، عشق اجمالی لازم است؛ ولی بعد از طلب است که عشق تفصیلی می‌آید و آن عشق تفصیلی چشیدنی و دیدنی است و قابل وصف نیست و با آن تمام آرزوها فانی می‌شود!

این فرمایش أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام که: إنّ أَخْوَفَ ما أَخافُ عَلَیکُمْ خَلَّتانِ: اتِّباعُ الهَوَی و طولُ الأَمَلِ، این فرمایش در وادی طلب است نه در وادی عشق! این مناجاتی که خوانده شد: إلَهی فَاجْعَلْنا مِمَّن فَرَّغْتَ فُؤادَهُ لِحُبِّک،[۲] «خدایا مرا جزء کسانی قرار بده که قلب آنها را برای محبّتت فارغ نمودی.» این تفرّغ فؤاد برای محبّت پروردگار در صورتی حاصل می‌شود که انسان موانع طلب را رد کند.

خداوند إن‌شاءالله طلب ما را افزون کند تا عشق اجمالی تبدیل به عشق تفصیلی شود و لازمه تشدید طلب، مراقبه است؛ هر کاری که می‌کند با مراقبه باشد، نه اینکه دنبال کسب و کار نرود، نه! باید برود، ولی به صورتی نباشد که نتواند نماز شب بخواند.

اللهمّ صَلّ علی محمّد و ءَال محمّد و عجِّل فرجَهم و العَن عدوَّهم.

پانویس

۱. الکافی، ج۸، ص۵۸.

۲. بحارالأنوار، ج۹۱، ص۱۴۸.)مناجات المحبّین (

مطالب جدید