طلب (۲) - کتاب گلشن احباب

گلشن احباب (جلد دوم) - مجلس بیست‌وهشتم - طلب (۲).

أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم

بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم

الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ و صَلّی اللَهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمّدٍ و ءَالِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ

و لَعنَةُ اللَهِ عَلی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلی قیامِ یَومِ الدّینِ

و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ بِاللَهِ العَلیِّ العَظیم

در هفته گذشته به نحو إجمال درباره طلب صحبت شد که إن‌شاءالله امروز تتمّه آن عرض می‌شود.

عرض کردیم که: عرفاء بالله برای رسیدن به مقصود و فنای در ذات أحدیّت، هفت وادی شمرده‌اند که مرحوم علاّمه والد در ابتدای رساله توحیدعلمی‌وعینی متعرّض این أودیه سبعه شده‌اند.[۱] وادی اوّل وادی طلب است، وادی دوّم وادی عشق است، وادی سوّم وادی معرفت، وادی چهارم وادی استغناء، پنجم وادی توحید، ششم وادی حیرت، و هفتم وادی فقر و فنا می‌باشد. به عبارت دیگر: این هفت وادی حجابهای هفت‌گانه‌ای است که در مسیر خدا وجود دارد و انسان باید برای اتمام سیر خود این حجابها را سپری کند.

طلب این‌است‌که در نهاد و وجود انسان عزم و اراده سیر إلی الله وجود داشته باشد و این عزم و اراده از عشق نشأت می‌گیرد؛ اگر انسان میل و محبّت به کاری نداشته باشد به آن کار إقدام نمی‌کند. تا شما میل نداشته باشید که از شهرتان سفر کنید و مثلاً در روز رحلت رسول اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم به زیارت امام رضا علیه‌السّلام مشرّف شوید، شما حرکت نمی‌کنید، بلیط تهیّه نمی‌کنید و موانع سفر را نیز برطرف نمی‌نمائید، پس باید میل باطنی داشته باشید تا این طلب برای شما ایجاد شود.

و این طلب چیزی است که باید تا آخر همراه انسان باشد و دائماً آن را تقویت کند و نگذارد سست شود، نگذارد این خواست و طلب سیر در راه خدا در او از بین برود یا ضعیف شود که اگر ضعیف شد مراحل اصلی دیگر که بعد از این مرحله است مانند مرحله عشق و بعد از آن مرحله معرفت، حاصل نمی‌شود.

اهمّیت تسلیم و مراقبه

عرض کردم که حقیر کوچک بودم، در خدمت آقا رضوان‌الله تعالی‌علیه از أحمدیّه می‌رفتیم که به بنده فرمودند: آقا سیّد محمّدصادق! می‌دانی چرا بعضی از این افراد در راه خدا وارد می‌شوند و بیست سال، سی سال در راه خدا هستند ولی استفاده نمی‌برند؟ بعد فرمودند: به جهت این‌است‌که اینها تسلیم نیستند، اینها آن طلب را که باید تقویت کنند تقویت نمی‌کنند، موانع راه را برنمی‌دارند، مراقبه‌ای که باید از اوّل تا آخر داشته باشند این مراقبه را ندارند و امر سلوک را مثل سائر امور سرسری می‌گیرند.

مقام فناء فی الله، مقام طهارت است؛ یعنی تا کسی به طهارت نرسد نمی‌تواند فانی فی الله شود. باید خودش را طاهر کند و به نحوی طهارت پیدا کند که قابلیّت اندکاک در اسماء إلهی را پیدا نماید، سپس از آن هم بگذرد و طهارت بالاتری را تحصیل کند تا به قابلیّت اندکاک در ذات أحدیّت برسد.

این معنی با عدم مراقبه اصلاً سنخیّت ندارد و سازگار نیست، بلکه متوقّف بر مراقبه کامله و تامّه است. لذا بیشتر افرادی که وارد سیر و سلوک می‌شوند در همین مرحله طلب توقّف می‌کنند؛ یعنی در ابتدا با شور و عشق و حال بسیار خوبی وارد می‌شوند؛ طلب شدید، عشق شدید! ولی بعد از مدّتی به‌واسطه عدم مراقبه صحیح، کم‌کم این طلب را از دست می‌دهند، درحالی‌که وظیفه سالک این‌است‌که طلب خود را تقویت کند.

حافظ علیه‌الرّحمه می‌فرماید:

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید

انسان باید این طلب را تا آخر داشته باشد و آن را حفظ نماید. حفظ طلب به چه چیزی است؟ به اینکه محبّت به خدا و راه خدا را در قلب خود زیاد کند! چه چیزی باعث ازدیاد محبّت می‌شود؟

تأثیر بیداری شب در تقویت طلب

یکی از اموری که باعث ازدیاد محبّت می‌شود بیداری شب است؛ حدّأقل یک ساعت قبل از اذان بیدارشدن. علاّمه والد به بعضی‌ها توصیه

می‌کردند یک ساعت و نیم یا دو ساعت قبل از اذان بیدار باشند، أمّا حدّأقلّ آن یک ساعت است. نفس بیداری شب برای انسان محبت و عشق می‌آورد؛ انسان برای تحصیل گمشده خود بیدار می‌شود و آن گمشده‌ای که انسان دارد او را بیدار می‌کند و این بیدارشدن و خلوت، محبّت و طلب را تقویت می‌نماید.

مرحوم قاضی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه برای تحصیل عشق و محبّت به پروردگار و اینکه انسان گمشده خود را بتواند پیدا کند می‌فرمودند: سالک راه خدا باید شبها کراراً بیدار شود که در این صورت به آن گمشده خود خواهد رسید؛ مثلاً دوبار، سه‌بار بیدار شود و وضو بگیرد و نماز بخواند و باز بخوابد و دومرتبه بیدار شود.

آقا رضوان‌الله‌تعالی‌علیه برای بعضی از دوستان به همین نحو دستور داده بودند که دو سه بار در شب بیدار شوند. حالا اگر کسی توانست که نعم المطلوب، ولی اگر نتوانست باید حدّأقلِّ بیداری شب را رعایت کند تا طلب او ضعیف نشود و باید این طلب را تقویت کند.

آقای حدّاد رضوان‌الله‌تعالی‌علیه می‌فرمودند: شب را بیدار شوید ولو اینکه موفّق نشوید نماز بخوانید. نفس بیداری شب نور است؛ اگر موفّق شدید برای نماز شب، این نورٌ علی نور است. پس برای تقویت طلب، اوّل بیداری شب لازم است که بسیار مطلوب می‌باشد.

تأثیر ذکر در تقویت طلب

دوّم ذکر است. ما برای اینکه طلب را تقویت کنیم باید خود را از عوائق و موانع و طَواری پاک و طاهر کنیم، باید تمام موانع سر راه را دور بریزیم؛ این گناهان که پشت انسان را خم می‌کند و نفس انسان را آلوده

می‌نماید، باید اینها را بالمرّه دور بریزیم؛ با چه چیزی دور بریزیم؟ با ذکر پروردگار، با توجّه و یاد خداوند!

پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمودند: لَقِّنوا مَوْتاکُمْ لا إلَهَ إلاّ اللَهُ فَإنّها تَهْدِمُ الذُّنوبَ. فَقالوا: یا رَسولَ اللَهِ! فَمَن قالَ فی صِحَّتِهِ؟ فَقالَ: ذاکَ أَهْدَمُ و أَهْدَمُ.[۲] «مردگان خود را با کلمه مبارکه لا إله إلاّ الله تلقین دهید. چرا؟ چون این کلمه طیّبه گناهان را از بین می‌برد. عرضه داشتند: یا رسول الله! اگر کسی این کلمه طیّبه را در حال صحّت بگوید چگونه است؟ حضرت فرمودند: اگر کسی در حال صحّت و سلامت، این کلمه طیّبه را بر زبان جاری کند خیلی بیشتر گناهان را نابود می‌کند.»

اگر انسان به ذکر اهمّیت نداده و آن را پشت پا بگذارد و بگوید: اگر امروز نگفتیم اشکالی ندارد فردا می‌گوئیم! به قدر همین یک روز متضرّر شده است و فردا و پس‌فردا هم مثل امروز است و چه‌بسا در آن روزها هم موفّق نشود.

بعضی‌ها می‌گویند: آقا ما موفّق نشدیم در این اربعین ذکرمان را بگوئیم. این صحیح نیست و حتّی یک روز هم نباید انسان ذکر را ترک کند. آقا می‌فرمودند: سعی کنید بین اربعین‌ها فاصله نشود، اگر فاصله شد یک روز فاصله شود نه بیشتر! ذکر غذای روح است و همان‌طور که غذا برای بدن لازم است ذکر نیز برای روح لازم است. بدن به صبحانه احتیاج دارد؛ چنان‌که گفته شده است: لُقْمَةُ الصَّباحِ مِسْمارُ البَدَنِ.[۳] «صبحانه باعث نیرومندی بدن می‌شود.» همچنین به شام نیاز دارد؛ امام رضا علیه‌السّلام فرمودند: لایَدَعَنَّ أَحَدُکُمُ العَشآءَ و لَوْ بِلُقْمَةٍ مِن خُبْزٍ أَوْ شَرْبَةٍ مِن مآءٍ.[۴] «هرگز شام را ترک نکنید و حتماً چیزی تناول کنید ولو اینکه یک لقمه نان یا یک جرعه آب نوش جان کنید.»

و در روایت داریم که اگر کسی در شب اصلاً چیزی نخورد و بخوابد قوّه‌ای از او فوت می‌شود که دیگر به بدنش برنمی‌گردد.[۵] پس شام برای بدن ضرورت دارد البتّه انسان باید شام را سبک بخورد. اینکه غذای طبخ‌شده بخورد و آن‌قدر مفصّل تناول کند که سنگین شده و نتواند از خواب بیدار شود صحیح نیست! ولی باید بخورد و اگر ما یک روز غذا نخوریم بدن ضعیف می‌شود.

ذکر هم به منزله غذا برای روح انسان می‌باشد؛ نمی‌شود بگوئید: آقا ما امروز ذکرمان را نمی‌گوئیم، لا إلهَ إلاّ الله نمی‌گوئیم. در این صورت طلبی که انسان به‌سوی خدا دارد ضعیف می‌شود. ما موظّفیم طلب خود را قوی کنیم.

باید این طلب را قوی نمائیم تا بتوانیم مرحله بعدی را که مرحله عشق است طی کنیم و إلاّ اگر طلب را قوی نکنیم هیچ‌وقت به وادی عشق نخواهیم رسید! گرچه خود همین طلب از محبّت سرچشمه می‌گیرد و میل باطنی بوده که ما را به‌سوی خدا سوق می‌دهد، ولی این میل باطنی یک میل و محبّت اجمالی و ضعیف است که باید به محبّت کلّیه و عشق تبدیل شود که بعد از مرحله طلب محقّق می‌گردد.

پس برای تقویت طلب یکی بیداری شب لازم است که انسان باید خود را مقیّد کند به هر نحوی شده شبها بیدار شود. حالا می‌خواهد با عشق درونی خود بیدار شود یا ساعت کوک کند. آقا می‌فرمودند: سالک که نباید با ساعت بیدار شود، سالک باید با عشق خودش بیدار شود.

حالا اگر کسی عشق او به آن مرحله نرسیده است، ساعت کوک کند و بیدار شود. باید بیدار شد به هر نحوی که شده باید بیدار شد؛ اگر با یک ساعت بیدار نمی‌شود دو تا ساعت کوک کند، اگر با آن بیدار نمی‌شود به رفیقش بگوید: بیا درِ خانه ما را بزن و مرا سحر بیدار کن تا حتماً بیدار شود.

امر دوّمی که برای تقویت طلب عرض شد گفتن ذکر است. گفتن ذکر باعث می‌شود که انسان به مقام طهارت نزدیک شود و هرچه انسان به مقام طهارت نزدیک گردد به‌سوی پروردگار تقرّب پیدا می‌کند و عشقش بیشتر می‌شود. عشق که بیشتر شد می‌تواند این راه را با سرعت بیشتری طی کند.

تأثیر مهمّ مراقبه و سبک‌باربودن

امر سوّم که تمام این امور از آن نشأت می‌گیرد مراقبه است. شما می‌توانید آن را در مرحله اوّل قرار دهید. باید مراقبه در جمیع شؤون زندگی سالک حکم‌فرما باشد. سالک باید مراقبه داشته و هرآنچه موجب سدّ راه او به‌سوی خدا می‌شود را بشکند، همه موانع را از بین ببرد و فارغ‌البال حرکت کند. سالکی که مشکلات و مصائبش زیاد است و

خودش با دست خود اینها را ساخته است، نمی‌تواند نمازی با آرامش و با اطمینان بخواند، نمی‌تواند نمازی بدون خطور خواطر بجا آورد.

هرچه انسان سبک‌بارتر باشد زودتر می‌تواند خود را به مقصد برساند. پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمودند: کُنْ فی الدُّنْیا کَأَنّکَ غَریبٌ، أَوْ کَأَنّکَ عابِرُ سَبیلٍ.[۶] «در دنیا مثل انسان غریب باش و یا مثل کسی باش که می‌خواهد از راهی عبور کند.» شخص غریب و شخصی که مسافر است هیچ تعلّقی ندارد. اگر چنانچه شما به مشهد مسافرت کنید و در بین راه به شهری برسید، شما در وسط راه غریب و مسافر هستید و هیچ آشنائی ندارید، هیچ علقه‌ای ندارید، نه منزلی نه عیالی نه بچّه‌ای نه باغی! هیچ علاقه و علقه‌ای برای شخص غریب نیست و لذا به او می‌گویند: «غریب»؛ یعنی کسی‌که در غربت است.

حضرت رسول صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم می‌فرماید: مؤمن باید در دنیا مثل شخص غریب باشد یعنی هیچ علقه‌ای نداشته باشد. هر علقه‌ای انسان را می‌گیرد و به یک نحوی فکر او را مشغول می‌کند، ولی مؤمن نباید علقه‌ای داشته باشد؛ نه اینکه انسان نباید عیال و کسب و کار زندگی داشته باشد، بلکه نباید خودش و فکرش را به‌طوری‌که تمام همّ و غمّ و فکرش را غیر خدا بگیرد مشغول کند.

کُنْ فی الدُّنْیا کَأَنّکَ غَریبٌ أَوْ کَأَنّکَ عابِرُ سَبیلٍ. رسول خدا می‌فرمایند: انسان باید در دنیا مثل شخص غریب باشد یا مثل کسی‌که می‌خواهد از راهی عبور کند، باید مانند مسافر باشد؛ هم علقه و علاقه خود را از دنیا قطع کند و هم سبک‌بار باشد، زیرا کسی‌که می‌خواهد از جائی عبور کند بار زیادی با خود حمل نمی‌کند و إلاّ نمی‌تواند حرکت نماید.

پس خلاصه کلام این شد که قضیّه طلب، قضیّه خیلی مهمّی است. انسان در راه سلوک تا می‌تواند باید این طلب را تقویت کند؛ با گفتن ذکر، با عمل‌کردن، با مراقبه خوب داشتن، با بیداری شب، دائماً این طلب را تقویت کند تا إن‌شاءالله به وادی عشق و محبّت برسد و إلاّ در همین وادی طلب مانده و خائِباً خاسِراً از دنیا می‌رود.

اللهمَّ وَفَّقْنا لِما تُحِبُّ و تَرضَی! خدایا به ما توفیق بده که طلب ما بیش از پیش قوی شود و عشق ما نسبت به خودت بیش از پیش گردد! خدایا جمیع موانع راه خودت را از سر راه ما بردار و ما را به خودت نزدیک کن به‌طوری‌که مائی وجود نداشته باشد.

اللهمّ صَلّ علی محمّد و ءَال محمّد و عجِّل فرجَهم و العَن عدوَّهم.

پانویس

۱. توحیدعلمی‌وعینی، ص۴۲ تا ۴۷.

۲. ثواب‌الأعمال وعقاب‌الأعمال، ص۲.

۳. این عبارت به عنوان روایت مشهور است ولی در هیچ‌یک از منابع روائی یافت نشد.

۴. الکافی، ج۶، ص۲۸۹.

۵. امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: مَن تَرَکَ العَشآءَ نَقَصَتْ مِنهُ قُوَّةٌ و لاتَعودُ إلَیهِ. )المحاسن، ج۲، ص۴۲۳ (

۶. الأمالی شیخ طوسی، ص۳۸۱.

مطالب جدید