شرح کتاب «رساله لبّ اللّباب در سیر و سلوک اولی الالباب» بخشی از مواعظ سلوکی عصر جمعه حضرت آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی مدّ ظلّه العالی میباشد که در سنوات ۱۴۳۰، ۱۴۳۱ و ۱۴۳۲ در جمع دوستان سلوکی خود ایراد فرمودند. این مجموعه شامل ۶۶ جلسه میباشد.
فهرست عناوین جلسات شرح رساله لباللباب.
آرامش خاطر در سلوک یک ضرورت است و کسی که می خواهد راه خدا را طی کند باید با همت عالی و مجاهدت تشویش ذهن و خیال را از بین برده و آرامش خیال را تحصیل نماید تا بتواند از این عالم عبور کند.
نفی خواطر اهمیت بسیاری دارد و سالک برای عبور از عالم طبع و برزخ و رسیدن به فناء الهی باید در تمام حالات نفی خواطر داشته باشد البته نفی خواطر بسیار دشوار است و ممکن است شخصی بیست یا سی سال سلوک کند اما هنوز نتواند نفی خواطر کند. برای رهایی از خواطر و کثرات داخلی باید اول از کثرات خارجی جدا شد.
مراقبه از لوازم حتمیّهٔ سلوک است و اگر سالک مراقبه داشته باشد بر اثر مراقبه حجابها کنار رفته و عشق خدا طلوع خواهد کرد زیرا عشق خدا فطری انسان است.
یکی از آثار مراقبه این است که اگر سالک در امر مراقبه مواظبت نماید حق تعالی از باب مهر و عطوفت انواری را بر او به عنوان طلایع ظاهر میگرداند در ابتدای امر این انوار جزئی است اما در ادامه نور نفس را مشاهده می کند که شرق و غرب عالم را فراگرفته است و اگر در مراقبه اهتمام داشته باشد کم کم موفّق می شود صفات و اسماء الهی را مشاهده نماید.
قرائت قرآن در پیمودن طریق خدا بسیار اهمیت دارد و انسان باید چشم و زبان خود را نیز با قرآن منوّر کند لذا شنیدن قرآن از رادیو تهذیب نفس نمی آورد بلکه انسان باید خودش قرآن را قرائت نماید و باید با آرامش و با صوت و با توجه و با حال قرآن را بخواند تا بهرهٔ بیشتری ببرد.
غیر از خدا سراب است انسان باید دائماً خداجو باشد و به دنبال خدا برود اگر خدای ناکرده پردهٔ غفلت بر روی چشم باشد عمر انسان تمام می شود و بعد متوجه می شود که همیشه دنبال سراب بوده است.
منصب امامت و نبوت اختصاص به ائمه و انبیاء دارد اما رسیدن به مقام ولایت و توحید مطلق و فناء در ذات برای تمام مردم ممکن است و ائمه مردم را به آن جا دعوت کردند.
مراقبت از قلب و زبان برای رسیدن به کمال لازم است یعنی انسان برای رسیدن به لقاء الله علاوه بر عبادات و اذکاری که می گوید باید زبان را نیز در اختیار داشته باشد و قلب خود را نیز در تحت کنترل قرار دهد یعنی هر چیزی را نگوید و هر چیزی را داخل در این قلب نکند.
رسیدن به فناء و لقاء الهی شرائطی دارد ولی این راه برای همه باز است، انسان باید مجاهده کند و توشهٔ راه را تحصیل نماید و موانع راه را بردارد تا انشاءالله طهارت قلب تحصیل نماید و به مقصد برسد.
حقائق تجردیه در قالب لفظ نمی آید و آن معانی رفیعه را باید خیلی خیلی تنزل داد تا بتوان با لفظ بیان نمود لذا فقط کسی معنای لفظ «می» را درک می کند که آن را چشیده باشد و با لفظ فهمیده نمی شود.
خلوص و اخلاص گاهی به عمل نسبت داده می شود و ناظر به مقام مخلِصین است و گاهی به ذات نسبت داده می شود و ناظر به مقام مخلَصین می باشد.
یکی از آثار خلوص ذاتی رهایی از شیطان است و کسی که به مقام مخلَصین برسد و نفس خود را از دست بدهد دیگر شیطان به هیچ وجه تسلطی بر او نداشته و نمی تواند او را فریب دهد.
یکی از آثار خلوص ذاتی رهایی از حضور در محشر و محاسبهٔ اعمال است زیرا مخلَصین و اولیاء خدا در همین دنیا با فناء در ذات الهی نفس خود را از دست داده از اعمال گذشته و حساب اعمالشان را داده اند و دیگر معنا ندارد در عرصهٔ قیامت برای حسابرسی اعمال حاضر شوند.
شرح رساله لب اللباب آیة الله حسینی طهرانی جلسه ۱۳
هر کسی با نفخ صور اماته، می میرد و با نفخ صور احیا، زنده می شود مگر مخلَصین که در همین نشئه به مقام فنا رسیده و نفس خود را از دست داده اند.