ابتلاء مؤمن در دنیا و تفقد خداوند از او

در روایت دیگر است که: إنّ اللَهَ عَزَّوجَلَّ لَیَتَعاهَدُ المؤمن بِالبَلآءِ کَما یَتَعاهَدُ الرَّجُلُ أَهْلَهُ بِالهَدیَّةِ مِنَ الغَیْبَةِ. [۱] «خداوند تبارک‌وتعالی به‌واسطه بلا با مؤمن تجدید عهد نموده و به او سرکشی می‌کند؛ همان‌طور که مردی‌که مدّتی غائب بوده و به منزل برمی‌گردد با هدیّه از خانواده‌اش تفقّد می‌نماید.»

هرکس ایمان دارد باید بلا را به جان بخرد، زیرا از ناحیه پروردگار است.

علیّ‌بن‌هاشم از پدرش إبراهیم‌بن‌هاشم با واسطه از امام صادق علیه‌السّلام نقل می‌کنند که: لَم‌یُؤمِنِ اللَهُ المؤمن مِن هَزاهِزِ الدُّنْیا و لَکِنَّهُ ءَامَنَهُ مِنَ العَمَی فیها و الشَّقآءِ فی الأَخِرَة. [۲] «هزاهز» به معنای فِتَن و بلایائی است که انسان را تکان می‌دهد. «خداوند مؤمن را از فتن و بلایا ایمن ننموده است، و لکن خداوند مؤمن را از کوری در دنیا و شقاوت در آخرت در امان قرار داده است.»

مؤمن در دنیا به کوری مبتلا نمی‌شود، البتّه کوری دل، نه کوری چشم، و إلاّ مؤمن چه‌بسا در دنیا کور باشد؛ مگر أبوبصیر نابینا نبود که خدمت امام باقر یا امام صادق علیهماالسّلام در کنار خانه خدا عرض کرد: چقدر حاجیان زیادند و چقدر ضجّه و ناله می‌زنند؛ یا مَولایَ! ما أَکثَرَ الحَجیجَ و أَکثَرَ الضَّجیجَ! حضرت فرمودند: ما أَقَلَّ الحَجیجَ و أکثَرَ الضَّجیجَ! «چقدر حاجیان کمند و ضجّه و ناله بسیاراست.»

بعد فرمودند: ای أبابصیر! می‌خواهی بینا شوی و خودت ببینی؟ عرض کرد: بله، یابن رسول الله! حضرت دست مبارک خود را به چشمان او کشیدند و او بینا شد، دید بیشتر افرادی‌که درحال طواف خانه خدا هستند به‌صورت حیوانات (به‌صورت خوک، میمون و...) هستند. [۳]

اگر حضرت همان دستی که به چشمان أبی‌بصیر کشیدند، به چشمان ما بکشند ما هم دور خانه خدا همان چیزی را که أبوبصیر دید مشاهده می‌کنیم، چون بیشتر کسانی‌که حجّ انجام می‌دهند اهل تسنّن هستند و ولایت أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام را ندارند و میان آنها انسانها کم‌اند؛ مثل بعضی از مستضعفین آنها که اگر به‌صورت انسان هم باشند بسیار ضعیف‌اند. شیعیان أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام نیز در أقلیّت‌اند و در میان شیعیان هم آنهائی که به‌صورت انسان می‌باشند نادرند.

در برخی از روایات آمده است: بعد از اینکه بینا شد، حضرت فرمودند: ای أبابصیر! می‌خواهی به این حالت باقی باشی و چشمانت بینا باشد ولی در آخرت حسابت با خداوند باشد (و از ما بهره‌ای نداشته باشی و مورد شفاعت ما قرار نگیری) یا اینکه به حال اوّل برگردی و در این صورت من بهشت را برای تو ضمانت می‌کنم؟ عرض کرد: نه! من می‌خواهم به حال اوّلم برگردم، آخرت را می‌خواهم. [۴] حضرت دوباره دست مبارک خود را به چشمان او کشیدند و او دوباره نابینا شد.

پس نابینائی ظاهری برای مؤمن مذموم نیست، بلاء و ابتلا بوده و ممدوح است و اینکه حضرت می‌فرمایند: و لَکِنَّهُ ءَامَنَهُ مِنَ العَمَی فیها، یعنی: «خداوند مؤمن را در دنیا از کوری دل در امان قرار می‌دهد.»

و از جمله أحادیثی که بر این معنا دلالت می‌کند، روایتی است که از امام باقر علیه‌السّلام نقل شده که فرمودند: إذا أَحَبَّ اللَهُ عَبْدًا نَظَرَ إلَیهِ فَإذا نَظَرَ إلَیهِ أَتحَفَهُ مِن ثَلاثَةٍ بِواحِدَةٍ: إمّا صُداعٍ و إمّا حُمَّی و إمّا رَمَدٍ. [۵]

«هروقت خدا بنده‌ای را دوست داشته باشد به او نظر مرحمت می‌کند، وقتی خدا به او نظر کرد، یکی از این سه تحفه را به او می‌دهد: یا سردرد به او می‌دهد، یا تب می‌کند و یا چشمانش را رمددار می‌کند.» «رمد» درد و ورم چشم است؛ یعنی خداوند به او درد چشم می‌دهد.

پانویس

۱. الکافی؛ ج۲، ص۲۵۲.

۲. همان‌مصدر، ص۲۵۵.

۳. بحارالأنوار، ج۴۶، ص۲۶۱.

۴. همان‌مصدر، ج۲۷، ص۳۰.

۵. الخصال، ج۱، ص۱۳.

مطالب جدید