جاری شدن عشق خدا در دل

اگر انسان در مقام تهذیب نفس درآمد و خودش را بنده دید و خودش را خاک دید و از خاک پست‌تر دید، می‌تواند استفاده کند. آن‌وقت عشق و محبّت خدا می‌تواند در دلش جاری و ساری شود.

آقا این شعر را می‌خواندند:

سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گویم

که من نسیم حیات از پیاله می‌جویم[۱]

اگر آن حال عبودیّت و انکسار آمد، آن نسیم حیات پروردگار هم می‌آید و بر قلبش می‌وزد و زنده‌اش می‌کند، وگرنه هیچ‌وقت زنده نمی‌شود، مرده است، مرده‌ایست که دارد حرکت می‌کند، در جلسه هم که بیاید مرده است، زنده نیست.

این نفس بایستی به عشق و محبّت پروردگار زنده شود و این مهم حاصل نخواهد شد مگر با عبودیّت و انکسار محض در برابر پروردگار و پست‌تر دیدن خود از همه موجودات، حتّی ـ عرض کردیم ـ از آن سگ ولگردی که در خیابان هست.

چه کسی آن سگ را خلق کرده است؟ خدا خلق کرده است! و لا شکّ فی ذلک. این بنده را هم خدا خلق کرده است و هردو هرچه دارند از خدا دارند؛ چه فضیلتی، چه مزیّتی یکی بر دیگری دارد؟!

لذا جائز نیست که سگی را که در خیابان می‌بینید، بی‌جهت بزنید. اگر انسان، حیوانی را بی‌جهت اذیّت کند پیش خدا مسؤول است. اینها همه ربط به خدا دارند، همه مخلوقات خدا هستند، همه روی حساب است، عالم تکوین روی حساب است.

از وی همه مستی و غرور است و تکبّر

وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است[۲]

ما باید با مراقبه این عجز و نیاز خودمان را حس کنیم.

می‌فرمودند: یک قطره اشک در نیمه‌شب خیلی کارها می‌کند. با این گریه‌کردن، انسان نسبت به پروردگار إظهار نیاز کند، إظهار عجز کند،

إظهار مسکنت کند تا خدا راهش را باز نماید، درب را به رویش بگشاید. مگر ما چقدر عمر داریم! اگر اینجا زنده نشویم، آیا آنجا زنده می‌شویم؟!

آنکه در خواب است او در خواب‌تر هست بیداریش از خوابش بتر[۳]

این شعر را مرحوم حدّاد خیلی می‌خواندند؛ هرکه در خواب است، او در خواب‌تر. آن کس که اینجا خواب است شما توقّع دارید آنجا بیدار شود؟ اینجا جای بیدارشدن می‌باشد، وقتی انسان هنوز اینجا حیات پیدا نکرده چطور آنجا و در آن عالم حیات پیدا کند؟!

«وَ مَن کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الاْءَخِرَةِ أَعْمَی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً[۴] «و هرکس که در این دنیا چشم بصیرت او کور باشد، در آخرت نیز چشم بصیرتش کور و بسته بوده و گمراه‌تر است.

کسب حیات برای این عالم است، اینجا بایست حیات پیدا کند. وقتی رفت، نامه عمل بسته می‌شود؛ پس بایستی انسان اینجا به خدا عشق بورزد، با خدا عشق‌بازی کند، محبّت خود را در خدا متمرکز کند و بس و عاشق خدا شود.

روش و مراحل طلوع عشق خدا در قلب

می‌گویند: آقا دست ما نیست! چرا! دست شماست؛ شما دائره زندگی و دائره افکار خود را جمع کنید، مراقبه خود را زیاد نمائید، نوافل را بخوانید، نماز شب را فراموش نکنید، توجّه شما به پروردگار در همه مراحل باشد، عشق خدا طلوع می‌کند؛ این‌طور نیست که ما بنشینیم انتظار بکشیم که عشق خدا و محبّت خدا بیاید، نه! بایستی کار کرد.

پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم در شب چند بار برای تهجّد بیدار می‌شدند و تجدید وضو می‌کردند و نماز می‌خواندند، باز استراحت می‌کردند و باز برمی‌خواستند.

مرحوم قاضی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه می‌فرمودند: این معنای تهجّد است. تهجّد به این صورت موجب بروز عشق نسبت به پروردگار شده و قلب را تکان می‌دهد.

بیداری شب از امور بسیار مهمّ و از امور أکیده است، «إِنَّ نَاشِئَةَ الَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْءًا وَ أَقْوَمُ قِیلاً.»[۵] تحقیقاً آنچه در شب می‌رسد برای تو گامی استوارتر و گفتاری پایدارتر است.

مضافاً بر این امور که انجام می‌دهد، انسان باید موقع خواب محبّت خدا را در قلبش متمرکز کند و به قلبش مرور دهد.

پانویس

۱. دیوان‌حافظ، ص۱۶۰، غزل ۳۵۸

۲. همان‌مصدر، ص۴۳، غزل ۹۱.

۳. اقتباس از مثنوی‌معنوی، دفتر اوّل، ص۱۹.

۴. آیه ۷۲، از سوره ۱۷: الإسرآء (بنی‌إسرآئیل).

۵. آیه ۶، از سوره ۷۳: المزّمّل.

مطالب جدید