صفات اهل دنیا

کسانی که حبّ دنیا را در دل جای داده و از عشق‌ورزیدن به خداوند متعال إعراض کرده‌اند، بواسطه همین محبّت و تعلّقشان به دنیا، صفاتی پیدا نموده‌اند که این صفات، آنها را به طور کلّی از محبّین و دلسوختگان جمال مطلق، جدا ساخته است.

در روایت معراجیّه خداوند متعال، به حبیب خود صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم خطاب می‌کند: یا أَحْمَدُ! أَبْغِضِ الدُّنْیا وَ أَهْلَها. «ای احمد! دنیا و اهل آن را مبغوض بدار.»

حضرت از خداوند می‌پرسند: یا رَبِّ وَ مَنْ أَهْلُ الدُّنْیا؟ «خداوندا! اهل دنیا چه کسانی هستند؟»

خداوند در توصیف اهل دنیا می‌فرماید: أَهْلُ الدُّنْیا مَنْ کَثُرَ أَکْلُهُ وَ ضَحِکُهُ وَ نَوْمُهُ وَ غَضَبُهُ، قَلیلُ الرِّضا، لایَعْتَذِرُ إلَی مَنْ أَسآءَ إلَیْهِ وَ لایَقْبَلُ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إلَیْهِ، کَسْلانٌ عِندَ الطّاعَةِ، شُجاعٌ عِندَ المَعْصِیَةِ، أَمَلُهُ بَعیدٌ وَ أَجَلُهُ قَریبٌ، لایُحاسِبُ نَفْسَهُ، قَلیلُ المَنْفَعَةِ، کَثیرُ الکَلامِ، قَلیلُ الخَوْفِ، کَثیرُ الفَرَحِ عِندَ الطَّعامِ.

وَ إنَّ أَهْلَ الدُّنْیا لایَشْکُرونَ عِندَ الرَّخآءِ وَ لایَصْبِرونَ عِندَ البَلآءِ، کَثیرُ النّاسِ عِندَهُمْ قَلیلٌ، یَحْمَدونَ أَنْفُسَهُمْ بِما لایَفْعَلونَ وَ یَدَّعونَ بِما لَیْسَ لَهُمْ وَ یتَکَلَّمونَ بِما یَتَمَنَّوْنَ وَ یَذْکُرونَ مَساوِئَ النّاسِ وَ یَخْفونَ حَسَناتِهِمْ.

فَقالَ صلَّی‌اللَهُ‌عَلَیهِ‌وءَالِهِ‌وسلَّمَ: یا رَبِّ! کُلُّ هَذا العَیْبِ فی أَهْلِ الدُّنْیا؟

قالَ: یا أَحْمَدُ! إنَّ عَیْبَ أَهْلِ الدُّنْیا کَثیرٌ؛ فیهِمُ الجَهْلُ وَ الحُمْقُ، لایَتَواضَعونَ لِمَنْ یَتَعَلَّمونَ مِنْهُ وَ هُمْ عِندَ أَنْفُسِهِمْ عُقَلآءُ وَ عِندَ العارِفینَ حُمَقآءُ! [۱]

اهل دنیا کسانی هستند که زیادتر از نیاز خود غذا می‌خورند؛ پرخورند. یکی از دستورات سلوکی، قلّت أکل است. خود پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله به ما دستور داده‌اند که قبل از سیرشدن، دست از غذاخوردن بکشیم و تا گرسنه نشدیم، به سمت غذا نرویم.

اهل دنیا زیاد می‌خندند، زیاد می‌خوابند؛ خواب مؤمن باید کم باشد. خواب زیاد موجب حسرت‌خوردن انسان در روز قیامت می‌شود، زیرا این خوابیدن انسان را از عبادت پروردگار بازمی‌دارد. خواب اندازه‌ای دارد که اگر انسان زیادتر از آن به خواب رفت، چه از نظر جسمی و چه از نظر روحی، ضربه می‌خورد و زیان خواهد دید. خواب زیاد انسان را از فیوضات بی‌بهره کرده و سبب محرومیّت انسان از بهره‌های شب و سحر می‌شود.

اهل دنیا زیاد غضب می‌کنند، غضبناک‌اند. خیلی کم راضی می‌شوند، کم می‌شود که رضایت بدهند. هیچ‌وقت نسبت به کسی که به او بدی کرده است، عذرخواهی ندارند و عذر کسی را که از آنها طلب پوزش می‌کند نیز نمی‌پذیرند؛ ولی مؤمن اگر مورد بی‌مهری و اسائه ادب قرار گرفت عذرخواهی شخص خاطی را زود می‌پذیرد و اگر خدای ناکرده جسارتی هم مرتکب شد یا اشتباهی از او سر زد، فوراً عذرخواهی می‌کند.

اهل دنیا در وقت طاعت پروردگار کسل‌اند، أمّا در وقت معصیت شجاع و بی‌باک و متهوّرند؛ نماز را با کسالت می‌خوانند أمّا معصیت خدا را بی‌باکانه انجام می‌دهند. آرزوی اهل دنیا دور و دراز أمّا مدّت عمرشان کوتاه است.

شاید این فقره از فرمایش خداوند متعال، اشاره به همان معنائی داشته باشد که امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: مَنْ یَموتُ بِالذُّنوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَموتُ بِالأَجالِ، وَ مَنْ یَعیشُ بِالإحْسانِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَعیشُ بِالأَعْمَارِ. [۲] «کسانی که بواسطه گناهان خود از دنیا می‌روند، بیشترند از افرادی که با مرگ طبیعی می‌میرند و آنهائی که بواسطه احسان و نیکی‌کردن و صدقه‌دادن عمر می‌کنند، بیشتر از کسانی هستند که با عمر طبیعی زندگی می‌کنند.» یعنی احسان، عمر انسان را زیاد و معصیت، کوتاه می‌کند. أجل اهل دنیا قریب و نزدیک است، زیرا اهل دنیا، اهل معصیت پروردگارند و روی همین جهت، به مقتضای فرمایش امام صادق علیه‌السّلام، عمرشان نیز کوتاه خواهد بود. و احتمال دارد از این باب باشد که مهلت اهل دنیا نسبت به آمال و آرزوهای دور و درازشان کوتاه است، گرچه عمرشان هم طولانی باشد.

اهل دنیا اهل محاسبه خود نیستند؛ از خود نمی‌پرسند که: تا به حال چه کرده‌اند؟ کجا و در چه مرحله‌ای قرار دارند؟ چقدر به خداوند نزدیک یا دور شده‌اند؟

منفعت اهل دنیا کم است، به دیگران کم نفع می‌رسانند. سخن زیاد می‌گویند. خوفشان از خدا کم است. أمّا وقتی سفره غذا پهن می‌شود خیلی خوشحال می‌شوند و شعف به آنها دست می‌دهد!

حقّاً چنین است که اهل دنیا در وقت رخاء و آسایش، خداوند را شکر نمی‌کنند و در وقت بلا و امتحان و مشکلات نیز صبر و تحمّل ندارند. کثیر مردم در نزد اهل دنیا کم است. خود را بابت کارهائی که نکرده‌اند ستایش می‌کنند و ادّعای چیزهائی را دارند که مال ایشان نیست.

اهل دنیا درباره هرچیزی که تمنّای او را دارند و آرزوی آن را در سر می‌پرورانند، صحبت کرده و حرف می‌زنند؛ معلوم است که صحبت اهل دنیا از خدا و پیغمبر و ائمّه صلوات‌الله‌علیهم‌أجمعین نیست، بلکه از محبوب خود یعنی دنیا سخن می‌گویند. اگر صد سال هم بنشینند و حرف بزنند، باز هم صحبت‌هایشان از سخن دنیا تجاوز نمی‌کند. اهل دنیا بدی مردم را می‌گویند، أمّا خوبی آنها را مخفی می‌کنند.

سخن خداوند در وصف اهل دنیا به اینجا که می‌رسد، حضرت رسول صلّی‌الله‌علیه‌وآله از خداوند متعال می‌پرسند: پروردگارا! آیا تمام این عیبها در اهل دنیا وجود دارد؟

خداوند در جواب فرمود: ای احمد! معایب اهل دنیا بسیار است؛ جزء این معایب جهل است و حُمق؛ اهل دنیا هم جاهل‌اند و هم احمق! به کسی که از او علم آموختند احترام نمی‌گذارند و در مقابل معلّم و استاد خود تواضع نمی‌کنند. اینها در نزد خود عاقلند أمّا در نزد عارفان و خداشناسان، جاهل و احمقند!

چرا اهل دنیا جاهل و احمقند؟ زیرا این جماعت خدا را فروخته و به‌جای او دنیا را خریده‌اند؛ فیروزه نیشابوری را با خرمُهره عوض کرده‌اند! اگر یک کامیون خرمهره و یک فیروزه نیشابوری درجه یک را در مقابل کودکی بگذارید، کدام را بر می‌دارد؟! حکایت اهل دنیا هم چنین است؛ به‌جای خداوند، دنیا را خریدند و همین دنیا را گرفتند و به آن چسبیدند!

معیار غم و شادی مؤمن

اگر کسی محبّت دنیا در دلش جای گرفت، میزان شادی و غم او نیز امور دنیوی و پستی‌ها و بلندیهای دنیا خواهد شد، أمّا مؤمن، معیار غم و شادی خود را قُرب و بُعد از پروردگار می‌داند، نه چیز دیگر! کسی که دل به خدا داد، جز خدا را در نظر نخواهد گرفت. (ادامه: معیار غم و شادی مؤمن)

مرتبط: قطع محبّت دنیا.

پانویس

۱. إرشادالقلوب، ج۱، ص۲۰۱.

۲. الأمالی شیخ طوسی، ص۳۰۵.

مطالب جدید