قطع محبّت دنیا

محبّت خداوند با محبّت غیرخدا جمع نمی‌شود. باید از خدا با چشم اشکبار خواست که مدد نماید و عنایت کند تا محبّت دنیا از قلب ما خارج شود و همه هوا و محبّت و خواست ما را خودش قرار دهد.

امام سجّاد علیه‌السّلام در مناجات الزّاهدین خدمت پروردگار عرضه می‌دارند: وَ أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ قُلوبِنا کَما فَعَلْتَ بِالصّالِحینَ مِنْ صَفْوَتِکَ وَ الأَبْرارِ مِنْ خآصَّتِکَ. [۱]

«خدایا! محبّت دنیا را از دلهای ما بیرون کن؛ همانطور که این کار را با نیکوکاران از بندگان برگزیده‌ات و خوبان از خاصّان درگاهت انجام دادی.»

در دل رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم و أمیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام ذرّه‌ای محبّت دنیا وجود نداشت. آن‌قدر حضرت أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام نسبت به دنیا زهد داشتند که حتّی دشمنان ایشان نیز به این معنا اقرار می‌کردند. اگر کوهی از طلا و کوهی از کاه در نزد حضرت بود، حضرت ابتدا کوه طلا را انفاق می‌کردند و چیزی برای خود باقی نمی‌گذاشتند. [۲]

خود حضرت در نامه‌ای به عثمان‌بن‌حُنَیْف، والی بصره می‌فرمایند: إنَّ لِکُلِّ مَأْمومٍ إمامًا یَقْتَدی بِهِ وَ یَسْتَضیءُ بِنورِ عِلْمِهِ أَلا وَ إنَّ إمامَکُمْ قَدِ اکْتَفَی مِنْ دُنْیاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ. [۳] «برای هر مأمومی، امام و پیشوائی است که این مأموم به آن امام اقتدا کرده و از نور علم او بهره می‌جوید؛ آگاه باشید که امام شما از دنیا به دو پیراهن کهنه[۴] و از خوراک این عالم به دو قرص نان، یکی برای افطار و دیگری برای سحر اکتفاء کرده است.»

اولیاء إلهی محبّت دنیا را به دل راه ندادند، زیرا بزرگترین مانع جهت سیر إلی الله و تشرّف به لقاء إلهی، محبّت دنیاست و تا این محبّت از دل بیرون نرود، عشق خداوند در دل جای نخواهد گرفت. اگر این عشق در قلب کسی آمد آن وقت سیر انسان به سمت پروردگار سرعت می‌گیرد تا جائی که سالک به حرم امن پروردگار وارد می‌شود. حالا آنجا چه خبرهائی هست؟ خدا می‌داند!

بیچاره اهل دنیا که تمسّک به دنیا کرده و محبّت خداوند را نچشیده‌اند! محبّت دنیا را در دلهای خود پرورش دادند، در حالیکه امر شده‌اند به قطع علاقه از دنیا؛ أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرمودند: فَقَطِّعوا عَلآئِقَ الدُّنْیا. [۵] «علاقه به دنیا را از دلهایتان قطع کنید!»

بعضی در تفسیر این فرمایش حضرت گفته‌اند: مراد از قَطِّعوا أبْعِدوا است؛ یعنی علاقه به دنیا را از دلهایتان دور کنید. این تفسیر، تفسیر به لازم معنای روایت است. حضرت می‌فرمایند: علاقه دنیا را از دلهایتان قطع کنید؛ یعنی دیگر اثری از علاقه در قلبهای شما نباشد! این طناب را بطور کلّی بِبُرید! البتّه لازمه قطع علاقه، دورشدن آن است.

برای قرارگرفتن عشق و محبّت خدا در دل نباید هیچ علقه‌ای میان نفس و دنیا باشد؛ نمی‌شود دو علاقه در یک قلب باشد؛ مَا جَعَلَ اللَهُ لِرَجُلٍ مِن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ. [۶] «خداوند در یک انسان، دو قلب و دو هوا قرار نداده است.»

خود حضرت فرمودند: أَیّها النّاسُ! إنَّما الدُّنْیا دارُ مَجازٍ وَ الأَخِرَةُ دارُ قَرارٍ، فَخُذوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ وَ لاتَهْتِکوا أَسْتارَکُمْ عِندَ مَنْ یَعْلَمُ أَسْرارَکُمْ، وَ أَخْرِجوا مِنَ الدُّنْیا قُلوبَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ‌تَخْرُجَ مِنْها أَبْدانُکُمْ؛ فَفیها اخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَیْرِها خُلِقْتُمْ. إنَّ المَرْءَ إذا هَلَکَ قالَ النّاسُ: ما تَرَکَ؟ وَ قالَتِ المَلَئِکَةُ: ما قَدَّمَ؟ لِلَّهِ ءَابآؤکُمْ فَقَدِّموا بَعْضًا یَکُنْ لَکُمْ قَرْضًا وَ لاتُخْلِفوا کُلاًّ فَیکونَ فَرْضًا عَلَیکُمْ. [۷]

«ای مردم! دنیا سرای عبور است، ـ مجاز یعنی عبور ـ و آخرت سرای قرار است، پایدار و همیشگی است و تا خدا خدائی می‌کند در آن جاودانید، زیرا انسان با مرگ از بین نمی‌رود، بلکه تنها از این عالم عبور می‌کند. پس حالا که چنین است، برای مقرّ خود و منزلی که قرار است همیشه در آن بمانید، از این ممرّ و محلّ عبور، زاد و توشه تهیّه کنید.

پرده‌های خود را در نزد کسی که اسرار شما را می‌داند پاره نکنید و در محضر خدائی که از همه چیز مطّلع است گناه ننمائید! و قبل از اینکه بدنهای شما از دنیا خارج شود و روح از این بدن مفارقت کند، قلب خود را از این دنیا خارج کنید و تعلّقاتی که در قلب نسبت به این دنیا دارید قطع کنید.

شما در این دنیا مورد اختبار و امتحان قرار گرفته و برای غیر این دنیا خلق شده‌اید؛ شما برای آخرت خلق شده و به دنیا آمده‌اید تا تحصیل معرفت کنید، نه اینکه به کثرات مشغول شوید و از معرفت باری تعالی غافل بمانید و اوقات را چنان به غفلت بگذرانید که از ذکر و یاد خدا غافل گردید.

وقتی انسان از دنیا می‌رود، مردم می‌پرسند: چه چیزی برای وارثش باقی گذاشت؟ أمّا ملائکه می‌گویند: چه چیزی برای قیامت و آخرتش پیش فرستاد؟!

رحمت خدا بر پدرانتان! برخی از دارائیتان را برای آخرت خویش بفرستید تا اینکه در آن سرای جاویدان و ابدی سرمایه شما باشد و همه را باقی نگذارید تا برای شما وزر و وبال شود.»

خداوند سرمایه‌های زیادی به ما داده است؛ چشم داده، گوش داده، زبان داده، انسان باید لاأقل کمی از این سرمایه‌ها را خرج خدا کند؛ با چشمانش به قرآن نظر کند، با گوشهایش سخنانی بشنود که مرضیّ خداوند متعال است، با زبانش کمی ذکر بگوید. حضرت نمی‌فرمایند: تمام سرمایه خود را خرج خدا کنید! زیرا می‌دانند ما اهل انجام چنین کاری نیستیم، أمّا لاأقل باید بخشی از این سرمایه را جهت ذخیره آخرتمان بفرستیم تا إن‌شاءالله به جائی برسیم که تمام وجود ما خدائی شود و تمام کارهایمان در جهت لقاء و وصال او باشد.

سبب اینکه انسان باید دوام ذکر داشته باشد نیز تحصیل همین معناست؛ دوام ذکر برای این‌است‌که انسان دلبستگی و وابستگی خود به دنیا را قطع کند و إلاّ اگر این مهم بدست نیاید، کار درست نخواهد شد. تا وقتی علاقه به دنیا باقی باشد، سیر انسان کند شده و عشق و محبّت به پروردگار حاصل نخواهد شد، چرا که حضرت فرمود: الدُّنْیا وَ الأَخِرَةُ ضَرَّتانِ. [۸] «دنیا و آخرت دو هوو هستند.» این هوو نمی‌تواند آن هووی دیگر را ببیند.

امکان ندارد دو هوو با هم کنار بیایند مگر اینکه از مؤمنات باشند و پرده پندار را دریده و از این عالم کثرت برون آمده و قدم صدق در راه توحید گذاشته باشند که حکایت چنین زنی جداست! اینچنین زنی کیمیاست، لذا حضرت امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: المُؤمِنَةُ أَعَزُّ مِنَ المُؤمِنِ وَ المُؤمِنُ أَعَزُّ مِنَ الکِبْریتِ الأَحْمَرِ؛ فَمَنْ رَأَی مِنْکُمُ الکِبْرِیتَ الأَحْمَرَ؟ [۹]

مؤمن از کبریت أحمر، یعنی کیمیا، نادرالوجودتر است. کبریت أحمر کجا پیدا می‌شود؟! مثل مرحوم قاضی کیمیاست، بلکه از کیمیا نایاب‌تر است. مثل مرحوم ملاّ حسینقلی همدانی و چنین افرادی از گذشته تا حال، از کیمیا نیز کمیاب‌تر هستند، أمّا زن مؤمنه از مرد مؤمن نیز نادرالوجودتر است! چنین زنی از عنوان ضرّتان که روایت: الدُّنْیا وَ الأَخِرَةُ ضَرَّتانِ، به آن اشاره می‌کند، خروج موضوعی دارد؛ یعنی خانمی که چنین باشد دیگر ضرّه نیست، چون به هوو به این جهت که به دیگری ضرر می‌رساند «ضرّه» گفته می‌شود. [۱۰] چنین زنی موحّد است، مؤمنه است؛ چنین کسی تمام ده درجه ایمان را طی کرده، دیگر کاری ندارد که یک ضرّه دارد یا چندین ضرّه! به این امور اصلاً اعتنائی ندارد، چون کار او با خداوند است و بس!

علی أیّ حالٍ حضرت می‌فرمایند: دنیا و آخرت مانند دو هوو هستند؛ تا انسان حبّ دنیا را در قلب خود نگه دارد، حبّ به خداوند به این قلب وارد نمی‌شود.

حضرت أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام کراراً بعد از نماز عشاء با صدای بلند اصحاب خود را صدا زده و می‌فرمودند: تَجَهَّزوا رَحِمَکُمُ اللَهُ فَقَدْ نودِیَ فیکُمْ بِالرَّحیلِ وَ أَقِلّوا العُرْجَةَ عَلَی الدُّنْیا وَ انْقَلِبوا بِصالِحِ ما بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزّادِ؛ فَإنَّ أَمامَکُمْ عَقَبَةً کَٔودًا وَ مَنازِلَ مَخوفَةً مَهولَةً لابُدَّ مِنَ الوُرودِ عَلَیها وَ الوُقوفِ عِندَها. [۱۱]

«خود را برای سفر آخرت مهیّا کنید، خدا شما را رحمت کند! ندای

کوچ‌کردن از این عالم به عالم دیگر زده شده است؛ به دنیا کم تکیه کنید و به آن دل نبندید و اینطور توهّم نکنید که همیشه در دنیا ماندنی هستید. بسوی خدا با اعمال نیک و توشه پسندیده‌ای که در اختیارتان قرار داده بازگردید، زیرا در مقابل شما گردنه‌ای بسیار سخت و ناهموار است و علاوه بر این گردنه سخت، در مقابل شما منزلهای ترسناک و هولناکی است که باید به این منازل مخوف و هولناک وارد شوید و در آنها ناچارید که توقّف هم داشته باشید!»

از اینجا معلوم می‌شود اینکه جناب حافظ فرمود: «گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد ناپدید»، متّخذ از فرمایشات ائمّه علیهم‌السّلام است.

به هر حال ما باید این گردنه‌های عجیب و منازل هولناک را طی کنیم، ولی راه حلّ عبور از منازل و تحمّل سختی آنها چیست؟

راه حل همان است که حضرت فرمودند: انْقَلِبوا بِصالِحِ ما بِحَضْرَتِکُمْ. این مشکل با اعمال صالح حل می‌شود، با عشق به خدا حل می‌شود!

البتّه دوستان خدا این منازل را در همین دنیا طی می‌کنند؛ مگر مرحوم قاضی نفرمود: «ما برزخمان را در همین دنیا طی کردیم»؟! تمام اولیاء إلهی چنین‌اند؛ کسی که وارد حرم پروردگار شده باشد، کسی که از نفس خود گذشته است، کسی که جز خدا کس دیگری را ندیده، کسی که عمرش را با خدا گذرانده است، کسی که تمام ساعات او با خدا بوده، اعمال صالحه انجام داده و از این عالم عبور کرده است؛ چنین کسی آن عقبات سهمگین را در همین دنیا و با سرعت بالا طیّ خواهد کرد.

مرتبط:

  • صفات اهل دنیا: کسانی که حبّ دنیا را در دل جای داده و از عشق‌ورزیدن به خداوند متعال إعراض کرده‌اند، بواسطه همین محبّت و تعلّقشان به دنیا، صفاتی پیدا نموده‌اند که این صفات، آنها را به طور کلّی از محبّین و دلسوختگان جمال مطلق، جدا ساخته است.
  • معیار غم و شادی مؤمن: اگر کسی محبّت دنیا در دلش جای گرفت، میزان شادی و غم او نیز امور دنیوی و پستی‌ها و بلندیهای دنیا خواهد شد، أمّا مؤمن، معیار غم و شادی خود را قُرب و بُعد از پروردگار می‌داند، نه چیز دیگر! کسی که دل به خدا داد، جز خدا را در نظر نخواهد گرفت.

پانویس

۱. بحارالأنوار، ج۹۱، ص۱۵۳.

۲. علاّمه حلّی ره در کتاب کشف‌الیقین فی‌فضآئل‌أمیرالمؤنین علیه‌السّلام، ص۴۷۵، از معاویه نقل می‌کند که او در جواب کسی که مذمّت حضرت أمیرالمؤنین علیه‌السّلام را می‌نمود، اینچنین گفت: و أنَّی یکونُ أبخلَ العربِ؟! فواللهِ لو کان له بیتان بیتُ تِبْنٍ و بیتُ تِبْرٍ لأنفدَ تِبْرَه قبلَ تِبْنِه. «و چگونه او بخیل‌ترین افراد عرب است؟! به خدا قسم! اگر او دو خانه داشت، یکی از کاه و دیگری از طلا، قطعاً خانه از طلا را زودتر از کاه انفاق می‌نمود.»

۳. نهج‌البلاغة، نامه ۴۵، ص۴۱۷.

۴. در روایت آمده است که: امام زمان علیه‌السّلام نیز با دو پیراهن کهنه «دَریسَیْن بالِیَیْن» ظهور می‌فرمایند. أمیرالمؤنین علیه‌السّلام خطاب به حضرت سیّدالشهداء علیه‌السّلام پس از بیان وقایع پیش از ظهور می‌فرمایند: ثُمَّ یَقومُ القآئِمُ المَأْمولُ و الإمامُ المَجهولُ لَهُ الشَّرَفُ و الفَضلُ و هُوَ مِن وُلْدِکَ یا حُسَینُ! لا ابْنٌ مِثلُهُ، یَظْهَرُ بَینَ الرُّکنَیْنِ فی دَریسَیْنِ بالِیَیْنِ یَظْهَرُ عَلَی الثَّقَلَیْنِ و لایَتْرُکُ فی الأرْضِ الأدْنَیْنَ؛ طوبَی لِمَن أدْرَکَ زَمانَهُ و لَحِقَ أوانَهُ و شَهِدَ أیّامَهُ. (بحارالأنوار، ج۵۲، ص۲۳۶)

۵. نهج‌البلاغة، خطبه ۲۰۴، ص۳۲۱.

۶. صدر آیه ۴، از سوره ۳۳: الأحزاب.

۷. نهج‌البلاغة، خطبه ۲۰۳، ص۳۲۰.

۸. عوالی‌الئالی، ج۱، ص۲۷۷.

۹. الکافی، ج۲، ص۲۴۲.

۱۰. الضَّرَّة: اسمٌ مشتقٌّ من الضُّرّ، کأنّها تضرّ الأُخری کما تضرّها تلک. (معجم‌مقاییس‌اللغة، ج۱، ص۳۶۰)

۱۱. نهج‌البلاغة، خطبه ۲۰۴، ص۳۲۱. مرحوم شیخ مفید نیز در إرشاد همین روایت را با اندک اختلافی در تعبیر ذکر کرده و در ابتدای آن فرموده‌اند: أنّهُ کانَ عَلَیهِ‌السَّلامُ یُنادی فی کُلِّ لَیلَةٍ حینَ یَأْخُذُ النّاسُ مَضاجِعَهُمْ لِلمَنامِ بِصَوْتٍ یَسْمَعُهُ کآفَّةُ أهْل المَسجِدِ و مَن جاوَرَهُ مِنَ النّاسِ. (الإرشاد، ج۱، ص۲۳۴)

و در أمالی می‌فرماید: کانَ أمیرُالمُؤِنینَ عَلَیهِ‌السَّلامُ بِالکوفَةِ إذا صَلَّی بِالنّاسِ العِشآءَ الأَخِرَةَ یُنادی بِالنّاسِ ثَلاثَ مَرّاتٍ، حَتَّی یُسْمِعَ أهْلَ المَسجِدِ؛ أیُّها النّاسُ تَجَهَّزوا... (الأمالی شیخ مفید، ص۱۹۸)

مطالب جدید