معیار غم و شادی مؤمن

اگر کسی محبّت دنیا در دلش جای گرفت، میزان شادی و غم او نیز امور دنیوی و پستی‌ها و بلندیهای دنیا خواهد شد، أمّا مؤمن، معیار غم و شادی خود را قُرب و بُعد از پروردگار می‌داند، نه چیز دیگر! کسی که دل به خدا داد، جز خدا را در نظر نخواهد گرفت.

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: أَوْحَی اللَهُ عَزَّوَجَلَّ إلَی داوُدَ عَلیهِ‌السَّلامُ: یا داوُدُ! بی فَافْرَحْ وَ بِذِکْری فَتَلَذَّذْ وَ بِمُناجاتی فَتَنَعَّمْ؛ فَعَنْ قَلیلٍ أُخْلِی الدّارَ مِنَ الفاسِقینَ وَ أَجْعَلُ لَعْنَتی عَلَی الظّالِمینَ. [۱]

«خداوند به حضرت داود علیه‌السّلام وحی فرمود که: ای داود! به من خوشحال باش! فرحت به من باشد نه چیز دیگر. و فقط از ذکر من بهره و لذّت ببر و تنعّمت در این دنیا مناجات با من باشد؛ اگر در این دنیا که هستی، می‌خواهی از نعمتها استفاده کنی، با من متنعّم شو! به زودی این خانه دنیا را از فسّاق و گنهکاران تخلیه می‌کنم و لعنت و دورباش رحمت خود را برای ظالمین قرار می‌دهم.»

انسان مؤمن می‌رسد به آنجائی که از خداوند برای هر لذّتی جز لذّت یاد و ذکر خداوند، طلب آمرزش می‌کند؛ از خداوند می‌خواهد او را برای هر چیزی جز قُرب إلهی که سبب سرور شود ببخشد؛ همانطور که امام سجّاد علیه‌السّلام به خداوند عرضه می‌کردند: وَ أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّةٍ بِغَیْرِ ذِکْرِکَ وَ مِنْ کُلِّ راحَةٍ بِغَیْرِ أُنْسِکَ وَ مِنْ کُلِّ سُرورٍ بِغَیْرِ قُرْبِکَ وَ مِنْ کُلِّ شُغْلٍ بِغَیْرِ طاعَتِکَ. [۲] «و از تو مغفرت و بخشش می‌طلبم بخاطر هر لذّتی که از غیر یاد تو می‌برم و بخاطر هر آسایشی که از غیر انس با تو حاصل می‌شود و بخاطر هر شادمانی و سروری که دلیل آن قرب بسوی تو نیست و بخاطر هر کاری که اطاعت تو در آن نباشد.»

حضرت مولی‌الموحّدین أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام نیز در نامه خود به عبدالله‌بن‌عبّاس تعبیری به همین معنا آورده‌اند؛ حضرت مرقوم فرموده‌اند: أَمّا بَعْدُ فَإنَّ المَرْءَ قَدْیَسُرُّهُ دَرْکُ ما لَمْ‌یَکُنْ لِیَفوتَهُ وَ یَسوؤهُ فَوْتُ ما لَمْ‌یَکُنْ لِیَدْرِکَهُ، فَلْیَکُنْ سُرورُکَ بِما نِلْتَ مِنْ ءَاخِرَتِکَ وَ لْیَکُنْ أَسَفُکَ عَلَی ما فاتَکَ مِنْها. وَ ما نِلْتَ مِنْ دُنْیاکَ فَلاتُکْثِرْ بِهِ فَرَحًا وَ ما فاتَکَ مِنْها فَلاتَأْسَ عَلَیهِ جَزَعًا، وَ لْیَکُنْ هَمُّکَ فیما بَعْدَ المَوْتِ. [۳]

حقّاً چنین است که گاهی مسرور کند انسان را رسیدن به چیزی که هرگز از او فوت نمی‌شد و تقدیر این بوده که حتماً آن چیز به شخص برسد. و در مقابل گاهی ناخوشایند می‌کند او را ازدست‌دادن چیزی که هرگز به او ممکن نبود برسد و تقدیر إلهی چنین بوده که این شخص به خواسته خودش دست پیدا نکند؛ مثلاً مقصودش این بوده است که به امری اعتباری چون مال و جاه و چیزهائی که مقصود و مطلوب اهل دنیا است دست پیدا کند، أمّا تقدیر إلهی چنین رقم خورده که دست این

شخص به این خواسته خود نرسد.

حال که چنین است، پس سرور تو باید در آن چیزی باشد که از امر آخرتت بدان نائل شدی؛ باید از هرچه موجب تقرّب خداوند است، خوشحال شوی؛ حال این امورِ مقرِّب می‌تواند انجام نوافل باشد، نماز اوّل وقت باشد، حضور قلب در نماز و نفی خواطر در ذکر پروردگار باشد، تعقیبات بعد از نمازها، خصوصاً بعد از نماز صبح باشد، بیداری بین‌الطّلوعین باشد، بیداری و تهجّد در شب باشد، إنفاق و انجام خیرات و خوبیها باشد؛ سرور انسان باید به این امور تعلّق بگیرد!

و همانطور که سرور تو باید به این امور تعلّق بگیرد، أسف تو نیز باید بر چیزی باشد که در مسیر تقرّب به خداوند از دست داده‌ای؛ اگر یک روز گذشت و آنچه موجب تقرّب خداوند بود را تحصیل نکردیم، باید تأسّف بخوریم، همانطور که اولیاء خدا تأسّف می‌خوردند! چقدر ما از قضاشدن نماز شبمان تأسّف خورده‌ایم و این تأسّف ما به چه نحوی بوده است؟!

اشعار شهید اول در حسرت فوت نماز شب

مرحوم شهید اوّل رضوان‌الله‌تعالی‌علیه شبی نماز شبشان از دست می‌رود. بخاطر حسرتی که از فوت تهجّد و نماز شب می‌خورند اشعاری می‌سرایند، درست مانند کسی که پدر و مادر خودش را از دست داده است! (ادامه: اشعار شهید اول در حسرت فوت نماز شب)

حضرت أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام در ادامه روایت می‌فرمایند:

آنچه از دنیا به آن می‌رسی و کسب می‌کنی، از مال و اعتبار و هر امر دیگری که در این دنیا پیدا می‌شود، زیاد از آن خوشحال و شادمان نشو! و برای آنچه از دنیا از تو فوت می‌شود یا به آن دست پیدا نمی‌کنی، جزع و فزع نکن! از اینکه چرا فلان مال از دست من رفت یا به فلان ثروت دست پیدا نکردم، تأسّف نخور! و همّ و کوشش خود را برای بعد از مرگ قرار ده!

از خواب که بیدار می‌شوی، همّ تو این باشد که با عشق خدا بیدار شوی، در وقت خواب نیز همّ تو این باشد که با عشق خدا به خواب بروی؛ مؤمن وقتی به خواب هم می‌رود، چون همّ و غمّ خود را خداوند قرار داده، با عشق و ذکر پروردگار به خواب می‌رود، سحر هم بیدار می‌شود و به نماز شب مشغول شده و تهجّد می‌کند، بین‌الطّلوعین را هم با ذکر خدا سپری می‌کند، باقی روز هم تنها خدا را مدّ نظر دارد و بس!

اینکه رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمود: مَنْ نامَ عَلَی الوُضوءِ إنْ أَدْرَکَهُ المَوْتُ فی لَیْلِهِ ماتَ شَهیدًا. [۴] «هرکس با وضوء بخوابد و در آن حال از دنیا برود، شهید مرده است.» یعنی انسان در خواب هم می‌تواند سیر کرده موجبات تقرّب به خداوند را برای خود حاصل کند، فلذا باید بدون توجّه به هموم دنیوی و با عشق به خداوند بخوابد و بیدار شود تا تمام روز او سرشار از عشق إلهی شود.

مرتبط:

  • قطع محبّت دنیا: محبّت خداوند با محبّت غیرخدا جمع نمی‌شود. باید از خدا با چشم اشکبار خواست که مدد نماید و عنایت کند تا محبّت دنیا از قلب ما خارج شود و همه هوا و محبّت و خواست ما را خودش قرار دهد.
  • صفات اهل دنیا: کسانی که حبّ دنیا را در دل جای داده و از عشق‌ورزیدن به خداوند متعال إعراض کرده‌اند، بواسطه همین محبّت و تعلّقشان به دنیا، صفاتی پیدا نموده‌اند که این صفات، آنها را به طور کلّی از محبّین و دلسوختگان جمال مطلق، جدا ساخته است.

پانویس

۱. بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۴.

۲. همان‌مصدر، ج۹۱، ص۱۵۱. (مناجاة الذّاکرین)

۳. نهج‌البلاغة، نامه ۲۲، ص۳۷۸.

۴. مستدرک‌الوسآئل، ج۱، ص۲۹۶.

مطالب جدید