گلشن احباب جلد دهم - جلسه صد و چهل و ششم؛ شرح فقراتی از حدیث معراجیّه (۵).
در اینجا خداوند خصلتهای اهل دنیا و اهل آخرت را بیان میفرماید: أَهْلُ الدُّنْیا مَن کَثُرَ أَکْلُهُ و ضَحِکُهُ و نَوْمُهُ و غَضَبُهُ. «اهل دنیا کسی است که خوراک و خندهاش بسیار و خواب و غضبش زیاد باشد.»
اینها چه خصلتهای زشتی است که خداوند ذکر میکند! زیاد میخورند، زیاد میخندند، زیاد میخوابند، زیاد غضبناک میشوند! اولیاء خدا چنین نبودند، در هر حالی نحوه اعتدال داشتند؛ در هر مکانی و هر زمانی اعتدالشان محسوس بود.
قلیلُالکلام بودند، قلیلُالأکل بودند؛ کم غذا میخوردند، قلیلُالنّوم بودند؛ کم میخوابیدند، قلیلُالغضَب بودند؛ کم غضب میکردند. برای دنیا أصلاً غضب نمیکردند و اگر غضب میکردند برای آخرت بود.
رسول خدا صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم برای امر دنیا غضب نمیکردند، بلکه برای امر إلهی غضب مینمودند؛ جائیکه حکم إلهی اجرا نمیشد یا خلاف حکم إلهی صادر میشد غضب میکردند.
قَلیلُ الرِّضا. خصلت پنجم اهل دنیا ایناستکه: «خیلی دیر خشنود میشوند.»
لایَعتَذِرُ إلَی مَن أَسآءَ إلَیهِ و لایَقبَلُ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إلَیهِ. «اگر به کسی بدی کند عذرخواهی نمیکند و عذر کسی را که از او اعتذار نماید نمیپذیرد.»
کَسْلانُ عِندَ الطّاعَةِ شُجاعٌ عِندَ المَعْصیَةِ. «هنگام اطاعت پروردگار کسل و بیحال است، أمّا هنگام معصیت شجاع میباشد و خیلی بیباک معصیت خدا را انجام میدهد! »
أَمَلُهُ بَعیدٌ و أَجَلُهُ قَریبٌ. «آرزوهایش دور و دراز است، درحالیکه أجل و مرگش نزدیک است.»
عمر همه کوتاه است، أمّا حضرت در اینجا اهل دنیا را ذکر کردند، چون اهل دنیا با این أجل قریب و عمر کوتاه آرزوهای بلندی دارند.
رسول خدا صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم میفرماید: یا بَنیءَادَمَ! إن کُنْتُم تَعقِلونَ فَعُدّوا أَنْفُسَکُم مِنَ المَوْتَی. [۱] «ای فرزندان آدم! اگر تعقّل میکنید خود را جزء مردگان بهحساب آورید.» خیال نکن که ده یا بیست سال دیگر عمر میکنی، نه! همین الآن خودت را در شمار مردگان حساب کن.
همین جنازهها را که میبرند و دفن میکنند، همین الآن خودت را از اینها به شمار آور! همین الآن نه بعداً! اگر پنج یا ده سال دیگر هم ما عمر کنیم بالأخره دیر یا زود این اتّفاق میافتد.
اعتباری به مدّت عمر نیست. هشتاد سال هم عمر کنیم باز همین است؛ چشم به هم بزنیم جزء مردگانیم. فَعُدّوا أَنْفُسَکُم مِنَ المَوْتَی. «همین الآن خود را از مردگان بهحساب آورید.»
البتّه در تفسیر روایت احتمال دیگری هم هست؛ لعلّ حضرت که درباره اهل دنیا و معصیت میفرماید: أَجَلُهُ قَریبٌ، با اینکه أجل همه قریب است، اشاره به روایتی باشد که فرمود: مَن یَموتُ بِالذُّنوبِ أَکثَرُ مِمَّن یَموتُ بِالأَجالِ، و مَن یَعیشُ بِالإحسانِ أَکثَرُ مِمَّن یَعیشُ بِالأَعمارِ. [۲]
«کسانیکه بهخاطر گناهان خود از دنیا میروند از افرادی که با مرگ طبیعی میمیرند، بیشتر بوده و آنهائی که بهواسطه احسان و نیکی و صدقهدادن به زندگی خود ادامه میدهند، بیشتر از کسانی هستند که با عمر طبیعی زندگی میکنند.» به همین جهت است که عمر اهل دنیا که دائمالمعاصی هستند از متّقین کوتاهتر است.
لایُحاسِبُ نَفْسَهُ. یکی دیگر از خصوصیّات اهل دنیا ایناستکه: «هیچگاه از خود حساب نمیکشند.» اهل محاسبه نفسشان نیستند که چقدر خدا را اطاعت کردند و چقدر معصیت خدا را انجام دادند.
قَلیلُ المَنْفَعَةِ، کَثیرُ الکَلامِ، قَلیلُ الخَوْفِ. «منفعتشان کم است و به کسی چندان سود نمیرسانند، و بسیار حرف میزنند و خوفشان کم است.» هنگام صحبتکردن نیز پروائی ندارند و همینطور حرف از زبانشان جاری است. انسان باید موقع صحبت خوف داشته باشد تا کلامش زیاد و کم نشود و روی حساب حرف بزند، بلکه در همه امور باید این خوف از خداوند را داشته باشد.
کَثیرُ الفَرَحِ عِندَ الطَّعامِ. «فرح و شادیشان هنگام غذاخوردن زیاد است.»
و إنّ أَهْلَ الدُّنیا لایَشکُرونَ عِندَ الرَّخآءِ و لایَصبِرونَ عِندَ البَلآءِ. «و حقّاً اهل دنیا کسانی هستند که در موقع راحتی خدا را شکر نمیکنند و هنگام شدّت و سختی تحمّل و صبر ندارند.»
کَثیرُ النّاسِ عِندَهُم قَلیلٌ. «عمل بسیار مردم در نزد اینها اندک است و آن را به دیده حقارت مینگرند.»
یَحمَدونَ أَنْفُسَهُم بِما لایَفعَلونَ. «خودشان را بر انجام کاری که بهجا نمیآورند ستایش میکنند.»
و یَدَّعونَ بِما لَیْسَ لَهُم. «چیزهائی را ادّعا میکنند که أصلاً برای اینها نیست.» حالا چه ادّعاهای ظاهری و چه ادّعاهای باطنی. ادّعای فضل میکنند یا ادّعای عدالت و عدم فسق میکنند، با اینکه أصلاً ارتباطی با اینها ندارد.
و یَتَکَلَّمونَ بِما یَتَمَنَّوْنَ. «و درباره آرزوهایشان صحبت میکنند.» حرفهائی که میزنند لقلقه لسان است و به آن پایبند نیستند و حرفهایشان هیچ اعتباری ندارد.
و یَذکُرونَ مَساوِئَ النّاسِ و یُخْفونَ حَسَناتِهِم. «عیبهای مردم را ذکر میکنند ولی حسنات مردم را مخفی میدارند.»
سپس حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم عرضه داشت: یا رَبِّ! کُلُّ هَذا العَیْبِ فی أَهْلِ الدُّنیَا؟ «پروردگارا! همه این زشتیها برای اهل دنیا است؟»
خداوند متعال فرمود: یا أَحمَدُ! إنّ عَیْبَ أَهْلِ الدُّنیا کَثیرٌ. «ای أحمد! عیوب اهل دنیا زیاد است.» فیهِمُ الجَهْلُ و الحُمْقُ. «جهالت و حماقت اختصاص به اینها دارد.» لایَتَواضَعونَ لِمَن یَتَعَلَّمونَ مِنهُ. «نسبت به اساتیدشان که شاگردی ایشان را میکنند تواضع نمیکنند.»
مرحوم علاّمه والد رضواناللهتعالیعلیه نسبت به اساتیدشان حتّی اساتید دوران ابتدائی و متوسّطه عنایت داشتند، با اینکه برخی از اساتیدشان به حسب ظاهر خیلی متدیّن نبودند، البتّه افراد بدی هم نبودند.
آقا تا آخر عمر نسبت به آنها عنایت داشند و برای ایشان توسّط یکی از رفقا از کتب مؤلّفه خود میفرستادند.
در أواخر عمر در خدمتشان به دیدن یکی از اساتیدشان رفتیم و در آنجا تواضعشان نسبت به استادشان کاملاً مشهود بود. أمّا اهل دنیا اینطور نیستند و نسبت به اساتید خود تواضع و فروتنی نمیکنند.
و هُم عِندَ أَنْفُسِهِم عُقَلآءُ و عِندَ العارِفینَ حُمَقآءُ. «اینها خودشان را عاقل میدانند، ولی در نزد عارفین حُمقا هستند.» واقعاً همینطور است؛ اینهائی که به قول آقا جواهرات آخرت را فروختند و به خرمهره این دنیا چسبیدند احمقاند.