گلشن احباب جلد دهم - جلسه صد و چهل و دوم، صد و چهل و سوم، صد و چهل و چهارم، صد و چهل و پنجم و صد و چهل و ششم.
أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم
الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ و صَلّی اللَهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمّدٍ و ءَالِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ
و لَعنَةُ اللَهِ عَلی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلی قیامِ یَومِ الدّینِ
و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ بِاللَهِ العَلیِّ العَظیم
از أمیرالمؤمنین علیهالسّلام روایت شده است که: پیغمبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم در شب معراج به خداوند عزّوجلّ عرض کردند: یا رَبِّ! أَیُّ الأَعْمالِ أَفضَلُ؟ فَقالَ اللَهُ تَعالَی: لَیسَ شَیْءٌ أَفضَلَ عِندی مِنَ التَّوَکُّلِ عَلَیَّ و الرِّضا بِما قَسَمْتُ. [۱]
«ای پروردگار من! بافضیلتترین أعمال کدام است؟ خداوند متعال فرمود: در نزد من چیزی بافضیلتتر از توکّل بر من و رضایت نسبت به آنچه تقدیر کردهام نیست.»
مؤمن باید در تمام کارهایش بر خدا که سببساز است توکّل کند، نه بر اسباب. و همچنین باید به مقدّرات إلهی راضی باشد؛ خداوند تقدیر کرده که در سعه باشد، یا تقدیر کرده در فقر باشد، انسان باید به جمیع این تقدیرات راضی باشد.
امام صادق علیهالسّلام فرمودند: کُلُّ ما یَصنَعُ اللَهُ عَزَّوجَلَّ بِالمُؤمِنِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ. [۲] «هرچیزیکه خداوند برای مؤمن پیش آورد همه خیر است.» ما میگوئیم: این شرّ است و ای کاش چنین نمیشد! اگر ما میدانیم که او خدای مدبّر است و هیچ برگ درختی بر زمین نمیافتد مگر به اذن او و او أرحم الرّاحمین است و جز خیر برای بنده مؤمنش نمیخواهد، پس باید راضی باشیم. البتّه مشکل است، أمّا با مجاهده و مراقبه میتوان مقام رضا را کسب نمود. این مقام رضا مقامی است که از تمام أعمالی که مؤمن انجام میدهد بافضیلتتر است.
در ادامه خداوند میفرماید: یا أَحمدُ! وَجَبَتْ مَحَبَّتی لِلمُتَحآبّینَ فیَّ و وَجَبَتْ مَحَبَّتی لِلمُتَقاطِعینَ فیَّ و وَجَبَتْ مَحَبَّتی لِلمُتَواصِلینَ فیَّ و وَجَبَتْ کَمالَ مَحَبَّتی لِلمُتَوَکِّلینَ عَلَیَّ.
«ای احمد! محبّت من واجب و لازم شده است برای کسانیکه بهخاطر من نسبت به هم محبّت میورزند و همچنین برای آنهائی که بهخاطر من از دیگران میبُرند و برای کسانیکه بهخاطر من با دیگران رابطه برقرار نموده و به دیگران رسیدگی میکنند و محبّت کامله من از آنِ افرادی است که بر من توکّل میکنند.»
این مسأله توکّل بسیار حائز اهمّیت است. توکّل یعنی انسان مؤمن همیشه پشتوانهاش را خدا بداند و به کس دیگری غیر از خدا تکیه نکند؛ مؤمن امر خود را به غیرخدا نمیسپارد.
تا میرسد به اینجا که میفرماید: نَعیمُهُم فی الدُّنْیا ذِکْری و مَحَبَّتی و رِضآئی عَنهُم. «تنعّم اولیای من در دنیا، یاد من و محبّت من و رضایت من از ایشان است.»
یا أَحمَدُ! إن أَحبَبْتَ أَنتَکونَ أَورَعَ النّاسِ فَازْهَدْ فی الدُّنْیا و ارْغَبْ فی الأَخِرَةِ. «ای احمد! اگر دوست داری که باورعترین و باتقواترین مردم باشی، در دنیا زاهد بوده و میل به دنیا نداشته باش و در عوض میل به آخرت پیدا کن.»
رسول خدا عرضه داشت: إلَهی! کَیفَ أَزهَدُ فی الدُّنْیا؟ «خدایا! چگونه در دنیا زاهد باشم؟» خداوند فرمود: خُذْ مِنَ الدُّنْیا حَفْنًا مِنَ الطَّعامِ و الشَّرابِ و اللِّباسِ و لاتَدَّخِرْ لِغَدٍ و دُمْ عَلَی ذِکْری. «حَفْن» به معنای یک کف دست از چیزی است و کنایه از کمی است.
یعنی: «در دنیا بهرهای کم از غذا و آشامیدنی و لباس بگیر و درصدد این نباش که هر غذا و هر آشامیدنی لذیذ و هر لباس مُعجبی را بهدست آوری، نه! فقط بهرهای از اینها داشته باش! و برای فردای خود چیزی را ذخیره نکن و مداومت بر ذکر من داشته باش!»
حضرت عرضه داشت: یا رَبِّ کَیفَ أَدومُ عَلَی ذِکْرِکَ؟ «پروردگارا! چگونه مداومت بر یاد تو داشته باشم؟»خداوند فرمود: بِالخَلْوَةِ عَنِ النّاسِ. «اوّل اینکه خلوت داشته باشی!» مسأله خلوت خیلی مهمّ است. انسان باید یک خلوت عمومی داشته باشد؛ یعنی با مردم فقط به مقدار ضرورت ارتباط داشته باشد، چون نوع مردم وابسته به دنیا هستند و روحشان متعلّق به دنیاست و نفوسشان آلوده شده؛ و همانطور که اگر کسی با انسان سیگاری معاشرت کند از او بوی سیگار میگیرد، همینطور انسان با ارتباط با اهل دنیا از آنها متأثّر میشود، لذا باید به مقدار ضرورت و به مقداری که ناچارست با مردم تکلّم کند.
و خلوتی هم باید با خدا داشته باشد که آن چیز دیگری است. مرحوم علاّمه والد معظّم نسبت به هر دو تذکّر میدادند؛ خلوت از مردم و خلوت با خدا! أمیرالمؤمنین علیهالسّلام میفرمایند: بهترین ساعات خودت را برای خلوت با خدا بگذار! [۳]
و بُغْضِکَ الحُلْوَ و الحامِضَ. «دوم اینکه شیرینی و ترشی را ترک کنی و از آن بیزار باشی!» یعنی رغبت به دنیا نکنی. هرچه انسان رغبتش به دنیا کمتر و به آخرت بیشتر باشد بهرهاش بیشتر است.
و فَراغِ بَطْنِکَ و بَیْتِکَ مِنَ الدُّنْیا. «سوم اینکه شکم و خانه خود را از دنیا فارغ کنی.»
این مسأله جوع خیلی برای سالک مهمّ است! بعضی از اهل دنیا با ریاضتکشیدن در غذا، نفس خود را تقویت میکنند؛ مثلاً چند روز را با یک خرما طی میکنند البتّه ما به این حد نمیگوئیم، بلکه میگوئیم:
ریاضتهای شرعی بکشید؛ تا انسان گرسنه نشده غذا نخورد و تا سیر نشده دست از غذا بکشد. عمل به این دستور به ایناستکه سر سفره که مینشیند خود را مقیّد کند غذا کم بکشد و کم بخورد؛ هیچ چیزی نزد پروردگار مبغوضتر از شکم پر نیست.
یا أَحمَدُ! احْذَرْ أَنتَکونَ مِثْلَ الصَّبیِّ إذا نَظَرَ إلَی الأَخضَرِ و الأَصفَرِ و إذا أُعْطیَ شَیْئًا مِنَ الحُلْوِ و الحامِضِ اغْتَرَّ بِه.
«ای احمد! بپرهیز از اینکه مثل بچّه باشی که هروقت به چیزهای متلوّن و رنگارنگ نگاه میکند و هروقت چیز ترش و شیرینی به او داده میشود فریب آن را میخورد.»
سپس حضرت عرضه داشتند: یا رَبِّ! دُلَّنی عَلَی عَمَلٍ أَتَقَرَّبُ بِهِ إلَیکَ. «پروردگارا! مرا بر عملی راهنمائی کن که بهواسطه آن به تو نزدیک شوم.»
خداوند فرمود: اجْعَلْ لَیْلَکَ نَهارًا و نَهارَکَ لَیْلاً. «شب خود را روز و روز خود را شب قرار بده.»
حضرت سؤال کردند: چطور اینکار را انجام دهم؟ فرمود: اجْعَلْ نَوْمَکَ صَلَوةً و طَعامَکَ الجوعَ. «شبها خواب خود را نماز قرار بده و مانند روز بیدار باش و در روز غذای خودت را گرسنگی قرار بده و مانند شب که غذا نمیخوری غذا را ترک کن.»
ببینید این مسأله گرسنگی چقدر اهمّیت دارد؛ اینکه اولیاء خدا اینقدر به آن اهمّیت میدادند بهخاطر همین روایات است.
در مصباحالشّریعة از حضرت امام صادق علیهالسّلام روایت میکند که: الجوعُ إدامٌ لِلمؤمنینَ و غِذآءٌ لِلرّوحِ و طَعامٌ لِلقَلْبِ و صِحَّةٌ لِلبَدَنِ؛ قالَ النَّبیُّ صَلَّیاللَهُعَلَیهِوءَالِهِوسَلَّمَ: مامَلَأَ ابْنُءَادَمَ وِعآءً أَشَرَّ مِن بَطْنِهِ. [۴]
«جوع خورش مؤمنین و غذای روح و طعام قلب و موجب صحّت بدن است. پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمودند: آدمی هیچ ظرفی را بدتر از شکمش پر نکرده است.»
و از حضرت أمیرالمؤمنین علیهالسّلام روایت شده است که: إذا أرادَ اللَهُ سُبْحانَهُ صَلاحَ عَبْدٍ أَلهَمَهُ قِلَّةَ الکَلامِ و قِلَّةَ الطَّعامِ و قِلَّةَ المَنامِ. [۵] «اگر خداوند سبحان صلاح بندهای را بخواهد به او الهام میکند که کم سخن بگوید و کم بخورد و کم بخوابد.»
صمت و جوع و سهر و خلوت و ذکری به دوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
إنشاءالله رغبت ما فقط او باشد و فقط بر او توکّل نموده و همّت کنیم که اگر همه شب را نمیتوانیم بیدار باشیم لاأقل مقداری از شب را بیدار باشیم.
اللهمّ صَلّ علی محمّد و ءَال محمّد و عجِّل فرجَهم و العَن عدوَّهم
أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم
الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ و صَلّی اللَهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمّدٍ و ءَالِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ
و لَعنَةُ اللَهِ عَلی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلی قیامِ یَومِ الدّینِ
و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ بِاللَهِ العَلیِّ العَظیم
دو نکته را چون احتیاج به تذکار داشت خدمت سروران عرض میکنم:
بعد از ارتحال مرحوم علاّمه بعضاً حقیر را به عنوان استاد و راهبر دانسته و در ألسنه یا قلباً این القاب را میآوردند، بنده خدمت سروران سابقاً عرض نموده و الآن هم باز عرض میکنم که: ما با آقایان صرفاً رفاقت داریم، همان رفاقتی که در زمان مرحوم علاّمه بود، بِلا شَیءٍ ءَاخَر!
هیچگاه حقیر خود را جای اولیاء خدا قرار ندادم. آن عباداتی که اولیاء خدا داشتند و آن مقاماتی را که طی کردند این حقیر به مِعشار آن هم نرسیدهام. بله امید به فضل و رحمت خدا دارم.
در راه خدا اوّل توجّه به توحید باید باشد، چون غایت و مقصد ما توحید است و بعد ولایت، و محور ولایت امام زمان علیهالسّلام اند.
عَلَیکَ بِها صِرْفًا و إن شِئْتَ مَزْجَها
فعَدْلُکَ عَن ظَلْمِ الحَبیبِ هوَ الظُّلمُ[۶]
اوّل و آخر توحید است و توجّه به ائمّه و شفیع قراردادن ایشان فقط به این عنوان است که ایشان وسائل سیر إلی الله بوده و نردبان عروج به لقاء پروردگار هستند و ما جز ایشان کس دیگری را نداریم؛ محور ولایت، آن بزرگواراناند و باید بهواسطه ایشان به خدا توجّه نموده و از خدا بگیریم.
حضور در جلسات هم از باب استفاده است؛ یعنی خود این حقیر از زمان مرحوم علاّمه والد تا الآن که در جلسات شرکت میکنم از باب بهرهبری است.
یک دو کس بهر خدا یک نفسی بنشینند
آسمان رشک برد بهر زمینی که در او
هرکس نیّت خلوص دارد بهره میبرد و هرکس ندارد بیبهره خواهد بود! وَ مَن لَمْیَجْعَلِ اللَهُ لَهُو نُورًا فَمَا لَهُو مِن نُورٍ. [۷] شما هرکس را که میدانید و علم دارید که استاد کامل است سراغ او بروید.
الحمدللّه که در مسیر اولیاء إلهی قرار گرفتیم و خداوند ما را هدایت کرد و اگر یک آن عنایتش را از سر ما بردارد چه خاکی بر سر میکردیم؟!
شما اگر قلّت مراقبه داشته باشید و کمی کوتاهی کنید این نفس چنان پسگردنی میزند که انسان نمیتواند بلند شود! نباید امانش بدهید و شما باید به او پسگردنی بزنید؛ یعنی برخلاف خواست نفس خود عمل کنید، البتّه نفس توجیهگر است و به آنچه تمایل دارد صبغه إلهی میزند و به هر نحوی شده او را مطابق شرع جلوه میدهد.
هرجا پای نفس در کار آید تاریکی و ظلمات است، ظلمات! پای خدا که در کار بیاید میشود نور!
أمیرالمؤمنین علیهالسّلام چقدر عالی میفرمایند: امْلِکوا أَنْفُسَکُم بِدَوامِ جِهادِها. [۸] «با مداومت در جهاد با نفس، مالک نفسهای خود شوید!» دائماً بر سر این نفس بکوب، بکوب! بزن، بزن تا مالکش شوی؛ این اسب چموش را باید آنقدر ادب کرد تا سواری دهد.
این نفس به چه کسی سواری میدهد؟ به مخلَصین، به کسانیکه قدم در عالم توحید گذاشته و در حرم امن إلهی نزول کردند و إلاّ این نفس سواری میگیرد! البتّه مخلِصین هم اگر توکّل بر خدا کنند و از خدا استعانت جویند، با مجاهده و مراقبه زمام نفس را در دست میگیرند.
إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَنٌ عَلَی الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَنُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ. [۹] «حقّاً که برای شیطان قدرت و تسلّطی بر کسانیکه ایمان آورده و به پروردگار خود توکّل نمودهاند نیست، بلکه سلطنت و قدرت او فقط بر کسانی است که خود را تحت اختیار و ولایت او درمیآورند و او را دارای اثر دیده و لذا شریک خداوند قرار میدهند.»
حضرت أمیرالمؤمنین علیهالسّلام میفرماید: مدام باید با این نفس جهاد کنی! این نفس چیزی سرش نمیشود؛ مثل دشمن خارجی که به هیچچیز جز منافع خود نمیاندیشد.
مرحوم علاّمه والد رضواناللهتعالیعلیه به بنده میفرمودند: آیا میدانید آمریکا چقدر دستش به خون این مردم آلوده است؟ چقدر دستش به نوامیس این مردم آلوده است؟ این دشمن انعطافپذیر نیست! بر قتل و جرح و اسر و هدم بیوت و مراکز نظامی و اقتصادی و هلاکنمودن حرث و نسل مصمّم است.
امروز یک بندهخدائی میگفت: در تلویزیون دیدیم که در بصره بچّهها آبهای گندیده را در سطل میگذاشتند تا تهنشین شود و برای آشامیدن استفاده کنند و در بیمارستانها تا دم در بچّهها را خوابانده بودند؛ اینها أصلاً انسانیّت ندارند! [۱۰]
حالا این نفس دشمنترین دشمنان است؛ أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتی بَینَ جَنْبَیْکَ. [۱۱] و دائماً این نفس کارهائی که مخالف رضای خداست را طلب میکند، حالا باید چکار کرد؟ أمیرالمؤمنین میفرمایند: باید دائماً بر سرش بزنید تا مالک آن شوید! این نفس انعطافپذیر نیست، باید آنقدر آن را بزنید تا انعطاف پیدا کند و تسلیم شود.
باید محبّت خدا را در دل بیاورید و با خدا حشر و نشر داشته باشید؛ به عشق او نماز بخوانید، به عشق او روزه بگیرید، به عشق او قرآن بخوانید، به عشق او زندگی کنید، به عشق او بخوابید، به عشق او بیدار شوید، به عشق او راه بروید، به عشق او غذا بخورید و همه کارهایتان باید به عشق او باشد.
دوام جهاد همین است! این یک بخش عمده است که محبّت خدا را در دل وارد کنید که دراینصورت سائر تمایلات از بین میرود.
مرحوم ملاّ محسن فیض کاشانی قَدّساللهُنفسَه کتاب المحجّةالبیضآء را نوشته و چقدر کتاب نفیسی است! در این کتاب برای تربیت نفوس از جهات عدیده نفس بحث کرده، مثلاً نفس دارای عجب و طمع و حرص و... است؛ ایشان بحث کرده که چگونه میتوان این صفات رذیله را علاج کرد.
مرحوم علاّمه والد میفرمودند: اگر کسی تمام عمرش را برای مجاهده با این خصائل صرف کند باز ممکن است شیطان او را فریب دهد، زیرا ممکن است ریشههای این رذائل در نفس باقی مانده باشد. تنها راهی که باعث میشود شیطان بر او دسترسی نداشته باشد محبّت پروردگار است!
محبّت پروردگار که وارد دل شود و شدّت و قوّت گیرد تمام تمایلات نفسانی سست میشود. محبّت خدا اکسیر عجیبی است که اگر کسی ندارد باید آن را از خدا بخواهد و خود نیز باید مقدّماتش را فراهم کند؛ مقدّماتش زهد و عدم رغبت به دنیا، و میل و رغبت به آخرت است.
همانگونه که در جلسه قبل عرض شد، خداوند در حدیث معراج میفرماید: یا أَحمَدُ! احْذَر أَنتَکونَ مِثْلَ الصَّبیِّ إذا نَظَرَ إلَی الأَخضَرِ و الأَصفَرِ و إذا أُعْطیَ شَیْئًا مِنَ الحُلْوِ و الحامِضِ اغْتَرَّ بِهِ. «ای احمد! حذر کن از اینکه مثل بچّه باشی که هروقت به چیزهای متلوّن و رنگارنگ نگاه میکند دوست دارد بگیرد و بخرد و هروقت یک چیز ترش و شیرین پیدا میکند فریب آن را میخورد.»
سپس حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم عرضه داشتند: یا رَبِّ! دُلَّنی عَلَی عَمَلٍ أَتَقَرَّبُ بِهِ إلَیکَ. «پروردگارا! مرا بر عملی راهنمائی کن که بهواسطه آن به تو نزدیک شوم.»
خداوند فرمود: اجْعَلْ لَیْلَکَ نَهارًا و نَهارَکَ لَیْلاً. «شب خود را روز و روز خود را شب قرار بده.» شب که زمان استراحت است را برای خود روز قرار بده! و روز را که وقت خوردن و آشامیدن است شب قرار ده.
حضرت عرضه داشتند: چگونه این کار را انجام دهم؟ فرمود: اجْعَلْ نَوْمَکَ صَلَوةً و طَعامَکَ الجوعَ. [۱۲] «شبها که انسان معمولاً خواب است به عبادت و نماز مشغول باش و در روز غذایت گرسنگی باشد.»
مسأله جوع خیلی مهمّ است. خداوند در ادامه حدیث میفرماید: یا أَحمَدُ! هَل تَدْری بِأَیِّ وَقْتٍ یَتَقَرَّبُ العَبْدُ إلَیَّ؟ «ای احمد! آیا میدانی در چه حالی بنده به خداوند نزدیک میگردد؟ «
رسول خدا عرض نمود: نه، ای پروردگار من! فرمود: إذا کانَ جآئِعًا أو ساجِدًا. «هنگامیکه در حال گرسنگی باشد یا در حال سجده.» یعنی جوع و سجده نزدیکترین حالات بنده بهسوی خداست؛ با شکم سیر نمیتوان به خدا توجّه کرد و با خدا انس گرفت و راز و نیاز نمود.
باید همه ما اینها را نصبالعین خود قرار دهیم و به آن عمل کنیم.
در این حدیث معراجیّه خداوند کراراً درباره جوع تأکید نموده، نه یکبار و دوبار، بلکه کراراً مسأله گرسنگی آمده است. عرض کردیم کسانیکه أصلاً لامذهب و بیدین هستند، بهواسطه همین گرسنگی نفسشان طلوع میکند و از غیب خبر میدهند؛ البتّه اینها همهاش دنیاست.
آنچه در روایات سفارش شده آناستکه: باید در ماه سه روز را روزه گرفت؛ پنجشنبه اوّل و آخر ماه و چهارشنبه اوّل از دهه دوم ماه، که این روزه، روزه دهر محسوب میگردد. [۱۳]
انسان غذا که میخورد کم بخورد، تا گرسنه نشده نخورد و جوع را بیشتر تحمّل کند. اینها برای انسان مفید است. مسلّم بداند بهواسطه گرسنگی هیچکس از بین نمیرود! هر انسانی در بدنش ذخیره چهل روز را دارد.
بله، باید به مقداری بخورید که بتوانید عبادت کنید، أکل و شرب زیاد مذموم است. خوردن گوشت زیاد کدورت میآورد و انسان عقب میماند. لذا فرمود: اجْعَلْ نَوْمَکَ صَلَوةً و طَعامَکَ الجوعَ.
سپس فرمود: یا أَحمَدُ! لَو ذُقْتَ حَلاوَةَ الجوعِ و الصَّمْتِ و الخَلْوَةِ و ما وَرِثوا مِنها. [۱۲] «ای احمد! ای کاش شیرینی گرسنگی و سکوت و خلوت و بهرههائی که از آن میبرند را بچشی! «
مؤمن باید بهترین وقت خود را برای خلوت با خدا قرار دهد تا خداوند حلاوت انس با خودش را به او بچشاند و اگر کسی حلاوت انس با خدا را چشید، خانه خودش را بهترین جا میداند و سرش را از آن بیرون نمیکند.
این مطلب مهمّی است! وقتی آقای حدّاد را برای تماشای آثار عتیقه شهر اصفهان دعوت کردند، ایشان در جواب فرمودند: خُلق و حوصله ندارم! و بعد از قدری مکث و تأمّل فرمودند:
هرکه در خانهاش صنم دارد
گر نیاید برون چه غم دارد؟ [۱۵]
یعنی حشر و نشرش با خداست؛ با او میخوابد، با او میخورد، با او راه میرود!
این جلسات عصر جمعه از جلساتی است که در بهترین ساعات است. عصر جمعه از بهترین ساعات هفته است. [۱۶] دوستان و رفقا مینشینند و دلهایشان را متوجّه پروردگار میکنند. اگر بیست نفر نفی خواطر کنند و متوجّه خدا شوند بهرهای میبرند که به قول مرحوم علاّمه والد تا یک هفته این قلبها شارژ هستند.
یک تنه نمیشود ماشین را هل داد، أمّا اگر بیست نفر شدند به راحتی ماشین را هل میدهند، اگر شش اسب را به درشکه بستی این اسبها میتازند و میروند.
وقتی وارد جلسه میشوید بیرون از جلسه همه خواطر را بیرون ریخته و با محبّت خدا وارد شوید و دلتان را به غیر از خدا ندهید.
خدایا! خودت به ما قدرت بده که مالک نفسمان شویم!
اللهمّ صَلّ علی محمّد و ءَال محمّد و عجِّل فرجَهم و العَن عدوَّهم
أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم
الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ و صَلّی اللَهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمّدٍ و ءَالِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ
و لَعنَةُ اللَهِ عَلی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلی قیامِ یَومِ الدّینِ
و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ بِاللَهِ العَلیِّ العَظیم
حدیث معراجیّه که مصدّر به «یا احمد» است، پر است از دُرَری که انسان باید نصبالعین خود قرار دهد و به آن عمل کند.
گرفتاری ما بهخاطر عملنکردن است. اگر عمل کنیم خیلی فتوحات میشود؛ مشکل، عملنکردن است!
یا أَحمَدُ! وَعِزَّتی و جَلالی ما مِن عَبْدٍ ضَمِنَ لی بِأَرْبَعِ خِصالٍ إلاّ أَدخَلْتُهُ الجَنَّةَ. «ای احمد! هیچ بندهای نیست که چهار صفت را برای من ضامن شود و این چهار صفت را انجام دهد مگر اینکه من او را داخل بهشت میکنم:
سوم: و یَحفَظُ عِلْمی و نَظَری إلَیهِ. «حفظ کند علم و توجّه من را بهسوی خودش.» یعنی فراموش نکند که من ناظر بندهام هستم. چه بسیار اموری که نباید انجام شود ولی بهواسطه عدم توجّه به این امر، إتیان میشود! اگر انسان متوجّه باشد و خدا را حاضر و ناظر ببیند هیچگاه آنچه مرضیّ نظر خدا نیست را انجام نمیدهد.
چهارم: و یَکونُ قُرَّةُ عَیْنَیْهِ الجوعَ. «گرسنگی مایه روشنی چشم او باشد.» زیرا گرسنگی همهاش بهره است، همهاش سود است! هر انسانی به اندازه چهل روز در بدنش ذخیره دارد، یعنی اگر چهل روز غذا نخورد درصورتیکه اراده قوی داشته و خوف موت بر او غالب نشود زنده میماند.
البتّه این مطلوب نیست که بهخاطر ضعف نتواند عبادت کند، ولی بهاینصورت هم نباشد که دائماً مثل چرخ گوشت این غذا در شکم او در حال گردش باشد! و صبح و ظهر و شب و نصف شب در آن غذا بریزد؛ این صحیح نیست! بسیاری از سکتهها بهخاطر همین پرخوری است که به قلب فشار میآورد.
یا أَحمَدُ! لَو ذُقْتَ حَلاوَةَ الجوعِ و الصَّمْتِ و الخَلْوَةِ و ما وَرِثوا مِنها! «احمد» اسم رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم است، وقتی گفته میشود، انسان باید حتماً صلوات بفرستد، جلیّاً یا خفیّاً.
خداوند میفرماید: «ای احمد! ای کاش شیرینی گرسنگی و سکوت و خلوت و شیرینی آثار و برکات آنها را بچشی!»
خدا روزی کند! کسیکه این حلاوتها را بچشد دیگر سرش را از روزنه بیرون نمیکند و خانه خود را بهترین جا میداند؛ این مطلب مهمّی است!
بنده در زمان طلبگی کسالت معده داشتم و از روزهگرفتن محروم بودم و عشق داشتم که بتوانم روزه بگیرم. انسان وقتی روزه میگیرد هنگام افطار و آخر روز یک حلاوتی را حس میکند. [۱۷] این حلاوت در نماز نیست؛ شیرینی نماز یک سنخ دیگری است. خدا روزی کند که شیرینی جوع و صمت و خلوت را بچشیم! اگر حلاوت آن را بچشیم همیشه به دنبالش میرویم.
اشکالی که خیلی به آقا میگرفتند این بود که: ایشان اهل عزلت است! میگفتند: چه اشکالی دارد این آقا درب منزلشان را باز کنند و با مردم رفتوآمد داشته و صحبت کنند؟!
سفیان ثوری به امام صادق علیهالسّلام عرض میکند: ای أباعبدالله! از مردم کناره گرفتی؟! حضرت فرمودند: بله! زمانه فاسد شده و برادران تغییر کردند؛ یعنی در صراط مستقیم نیستند. و من دیدم اگر درخانه باشم آرامش و سکون قلبم بیشتر است! [۱۸]
اینها همه برای ما درس است! اهل دنیا نوعاً دنیاطلب بوده و طهارت ندارند و اگر با آنان نشستوبرخاست کنید شما را هم آلوده میکنند؛ اگر ما طاهر باشیم موجب قذارت ما میشوند. ولی معاشرت با اهل الله کسب طهارت است.
یا أَحمَدُ! هَل تَدْری بِأَیِّ وَقْتٍ یَتَقَرَّبُ العَبْدُ إلَیَّ؟ «ای احمد! آیا میدانی در چه حالی بنده به خداوند نزدیک میگردد؟» رسول خدا عرض نمود: نه، ای پروردگار من! فرمود: إذا کانَ جآئِعًا أَو ساجِدًا. [۱۲] «هنگامیکه در حال گرسنگی یا در حال سجده باشد.»
همّت لازم است! توجّه و مراقبه لازم است؛ باید در هر حالی مراقبه داشت.
خدایا! به برکت محمّد و آلمحمّد همّت عالی و مراقبه شدیده را به ما کرامت فرما.
اللهمّ صَلّ علی محمّد و ءَال محمّد و عجِّل فرجَهم و العَن عدوَّهم
أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم
الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ و صَلّی اللَهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمّدٍ و ءَالِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ
و لَعنَةُ اللَهِ عَلی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلی قیامِ یَومِ الدّینِ
و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ بِاللَهِ العَلیِّ العَظیم
آیاتی درباره اصحاب کهف قرائت شد؛ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ ءَامَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَهُمْ هُدًی. [۲۰] «اصحاب کهف جوانان و جوانمردانی اهل ایمان بودند که به خدا ایمان آوردند و خداوند هدایت آنها را زیاد نمود و شدّت بخشید و ایشان را به مأمن ظاهر و باطن هدایت نمود.»
در جلسات قبل درباره روایت معراجیّه صحبت کردیم. در این روایت خطابات خداوند با «یا أحمَد» شروع میشد. در این روایت نسبت به گرسنگی و سکوت بسیار اهتمام شده و در موارد متعدّد، مسأله جوع و گرسنگی و مسأله صمت ذکر شده است. این دو مسأله بسیار مهمّ است و انسان اگر این دو را در وجود خود حفظ کند و به آن عمل نماید بهرههای وافری میبرد.
یا أَحمَدُ! لَو ذُقْتَ حَلاوَةَ الجوعِ و الصَّمْتِ و الخَلْوَةِ و ما وَرِثوا مِنها. «ای احمد! ای کاش شیرینی گرسنگی و شیرینی سکوت و شیرینی خلوت با من، و میراث و بهرههائی که بر اینها مترتّب است را بچشی!» إنشاءالله خدا روزی کند!
خلوت با خدا خیلی مهمّ است یعنی انسان در گوشهای بنشیند و بدون اینکه کسی بیاید و برود در کنار خدا باشد و با خدا خلوت کند.
رسول خدا صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم عرضه داشتند: یا رَبِّ! ما میراثُ الجوعِ؟ «میراث جوع چیست؟»
فرمود: الحِکْمَةُ و حِفْظُ القَلْبِ و التَّقَرُّبُ إلَیَّ و الحُزْنُ الدّآئِمُ و خِفَّةُ المَءُونَةِ بَینَ النّاسِ و قَوْلُ الحَقِّ و لایُبالی عاشَ بِیُسْرٍ أَم بِعُسْرٍ.
اوّل: حکمت است؛ یعنی وقتی انسان خودش را خالی از طعام کند و خودش را با جوع و گرسنگی عادت دهد من حکمت را در دل او وارد میکنم.
دوم: قلب را حفظ میکند؛ یعنی خداوند قلب او را در حفظ و حراست خود قرار میدهد تا آنچه برای قلب ضرر دارد وارد قلب او نشود.
کسیکه جوع و گرسنگی ندارد، غیرخدا در قلب او آمده و قلبش با غیرخدا مشغول میشود؛ قلب این شخص در معرض خطرات است که یکی از این خطرات خطر وسواس است. خداوند با جوع آن قلب را حفظ میکند تا در آن فقط خدا باشد.
سوم: موجب تقرّب به من میشود.
چهارم: دائماً قلب او محزون است.
پنجم: درمیان مردم خفیف المؤونه است؛ أمیرالمؤمنین علیهالسّلام به صَعصَعةبنصوحان فرمودند: وَاللَهِ ماکُنتَ إلاّ خَفیفَ المَءُونَةِ کَثیرَ المَعونَةِ. [۲۱] «المَءُونَة» به معنای قوت و خرج، و «المَعونَة» به معنای کمک است؛ یعنی تو هم کمخرج هستی و هم کمک و عونت زیاد است، بسیار کمککاری! این دو صفت از صفات بسیار خوبی است که أمیرالمؤمنین علیهالسّلام درباره این صحابی بزرگوار میفرمایند.
علی أیّ حال خداوند میفرماید: کسیکه خود را با گرسنگی عادت دهد خفیف المؤونه است، کمخرج است، به نانی میسازد؛ اگر نان خالی باشد میخورد و اگر نباشد نمیخورد، خیلی راحت زندگی میکند، أمّا بعضیها اینطور نیستند؛ حتماً باید غذای کذائی بخورند، باید لباسشان کذاوکذا باشد و اگر مقداری کم یا زیاد شود خوابشان نمیبرد، وسیله زیر پایشان باید چهوچه باشد؛ اینها کثیر المؤونه هستند.
ششم: سخن حق بر زبانش جاری میشود.
هفتم: باکی ندارد که به سختی زندگی کند یا در راحتی باشد. زندگی اگر به سختی هم باشد میگذرد به آسانی هم باشد میگذرد، لذا برایش مهم نیست کدام باشد!
در ادامه روایت میفرماید: یا أَحمَدُ! هَل تَدْری بِأَیِّ وَقْتٍ یَتَقَرَّبُ العَبْدُ إلَیَّ؟ «ای احمد! آیا میدانی در چه حالی بنده به خداوند نزدیک میگردد؟» رسول خدا عرض نمود: نه، ای پروردگار من!
فرمود: إذا کانَ جآئِعًا أَو ساجِدًا. «هنگامیکه در حال گرسنگی یا در حال سجده باشد.» بیشترین نزدیکی به خدا در این دو وهله حاصل میشود. باید این را نصبالعین خود قرار دهیم؛ ذکر یونسیّه را به مقداری که میتوانیم در حال سجده انجام دهیم و باید به مقداری که میتوانیم مسأله گرسنگی را مدّنظر داشته باشیم.
یا أَحمَدُ! عَجِبْتُ مِن ثَلاثَةِ عَبیدٍ. «ای احمد! من از سه دسته از بندگان تعجبّ مینمایم: «
عَبْدٍ دَخَلَ فی الصَّلَوةِ و هُوَ یَعلَمُ إلَی مَن یَرفَعُ یَدَیْهِ و قُدّامَ مَن هُوَ و هُوَ یَنعُسُ! «تعجّب میکنم از بندهای که در نماز داخل میشود و میداند که بهسوی چه کسی دستانش را بلند نموده و در برابر چه کسی قرار دارد و با این حال، چرت و پینگی بر او غلبه میکند!»
و عَجِبْتُ مِن عَبْدٍ لَهُ قوتُ یَوْمٍ مِنَ الحَشیشِ أَو غَیرِهِ و هُوَ یَهْتَمُّ لِغَدٍ. «و تعجّب میکنم از بندهای که قوت لایموتی از سبزیجات یا غیر آن برای روزش دارد و برای فردای خود غصّه میخورد!» کسیکه قوت روز خود را دارد باید خدا را شکر کند.
و عَجِبْتُ مِن عَبْدٍ لایَدری أَنّی راضٍ عَنهُ أَو ساخِطٌ عَلَیهِ و هُوَ یَضحَکُ. «و تعجّب میکنم از بندهای که نمیداند من از او راضی هستم یا بر او غضبناکم و با این حال میخندد.»
یا أَحمَدُ! إنّ فی الجَنَّةِ قَصْرًا مِن لُؤْلُؤٍ فَوْقَ لُؤْلُؤٍ و دُرَّةٍ فَوْقَ دُرَّةٍ لَیسَ فیها قَصْمٌ و لا وَصْلٌ. [۲۲] «یا احمد! در بهشت قصری است که از لؤلؤ و دُر ساخته شده و این لؤلؤ و دُرها بهصورتی مطلوب و بدون عیب و نقص روی هم قرار گرفتند.»
فیها الخَوآصُّ؛ أَنظُرُ إلَیهِم کُلَّ یَوْمٍ سَبْعینَ مَرَّةً، فَأُکَلِّمُهُم کُلَّما نَظَرْتُ إلَیهِم و أَزیدُ فی مُلْکِهِم سَبْعینَ ضِعْفًا. «در این قصر اولیاء و خاصّان درگاه هستند و من هرروز هفتاد مرتبه به ایشان نگاه میکنم و هروقت به آنها نگاه میکنم با ایشان صحبت میکنم و عظمت و پادشاهی ایشان را هفتاد برابر زیاد میکنم.»
چقدر خوب است که خدا به ما نظر کند، چقدر خوب است! در بعضی از مناجاتها وارد است که: خدایا! نظر خودت را بر ما منعطف کن و از ما برنگردان؛ به ما نگاه کن! امْنُنْ بِالنَّظَرِ إلَیکَ عَلَیَّ و انْظُرْ بِعَیْنِ الوُدِّ و العَطْفِ إلَیَّ و لاتَصْرِفْ عَنّی وَجْهَکَ. [۲۳] این نگاه پروردگار خیلی آثار و برکات دارد.
و إذا تَلَذَّذَ أَهْلُ الجَنَّةِ بِالطَّعامِ و الشَّرابِ تَلَذَّذوا أُولَئِکَ بِذِکْری و کَلامی و حَدیثی. «و هروقت اهل بهشت به غذا و آشامیدنی متلذّذ شده و بهرهمند میشوند، خواصّ درگاه من با یاد و با کلام و حدیث من لذت میبرند و بهرهمند میشوند.»
ذکر پروردگار بالاتر از هر لذّتی است. عمده ایناستکه ذائقه ما عوض شود و حلاوت و شیرینی خلوت با خدا و ذکر خدا را بچشد.
حضرت عرضه داشتند: یا رَبِّ! ما عَلامَةُ أُولَئِکَ؟ «پروردگارا! علامت خاصّان درگاهت در دنیا چیست؟»
فرمود: مَسْجونونَ قَدسَجَنوا أَلْسِنَتَهُم مِن فُضولِ الکَلامِ و بُطونَهُم مِن فُضولِ الطَّعامِ. «ایشان در زندان و در زنجیرند و زبان خود را از زیادی کلام و شکم خود را از زیادی غذا حفظ میکنند.»
اللهمّ صَلّ علی محمّد و ءَال محمّد و عجِّل فرجَهم و العَن عدوَّهم
أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم
الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ و صَلّی اللَهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمّدٍ و ءَالِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ
و لَعنَةُ اللَهِ عَلی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلی قیامِ یَومِ الدّینِ
و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ بِاللَهِ العَلیِّ العَظیم
ایّام شهادت امام رضا علیهالسّلام است. پروردگارا! ما را با سیره امام رضا علیهالسّلام آشنا بفرما. ما را عامل به سیره آن حضرت قرار بده. تمام این دستورات، سیره آن حضرت است؛ کمخوردن، کمخوابیدن، و به مقدار ضرورت صحبتکردن.
پروردگارا! قلوب ما را به معرفت خودت، به عشق خودت روشن بفرما. پروردگارا! به حول و قوّه خودت، به عنایت و إراده خودت زمام نفس ما را بگیر و هیچگاه ما را رها مکن. بارپروردگارا! ما را إلیالأبد مطیع خودت قرار بده. آنچه به اولیاء خودت عنایت فرمودی در این روز عزیز به ما نیز عنایت بفرما. بارپروردگارا! در فرج امام زمان تعجیل بفرما. چشمان ما را به جمال ایشان روشن و منوّر بفرما.
اولیاء خودت، مرحوم علاّمه والد، مرحوم حدّاد، مرحوم قاضی، جمیع اولیائت، بارپروردگارا بر درجاتشان بیفزا.
اللهمّ صَلّ علی محمّد و ءَال محمّد و عجِّل فرجَهم و العَن عدوَّهم
۱. إرشادالقلوب، ج۱، ص۱۹۹ و ۲۰۰؛ و الوافی، ج۲۶، ص۱۴۲.
۲. الکافی، ج۵، ص۶۹.
۳. و اجْعَلْ لِنَفسِکَ فیما بَینَکَ و بَینَ اللهِ أفضَلَ تِلْکَ المَواقیتِ و أجزَلَ تِلْکَ الأقسامِ. (نهجالبلاغة، نامه ۵۳، ص۴۴۰)
۴. مصباحالشّریعة، ص۷۷
۵. تصنیفغررالحکم، ص۲۱۱.
۶. دیوانابنالفارض، میمیّه، ص۱۴۳.
۷. ذیل آیه ۴۰، از سوره ۲۴: النّور.
۸. تصنیفغررالحکم، ص۲۴۱.
۹. آیه ۹۹ و ۱۰۰، از سوره ۱۶: النّحل.
۱۰. این فرمایشات در صفرالخیر ۱۴۲۴ (ابتدای سال ۱۳۸۲ ه ش) همزمان با حمله آمریکا به عراق و اشغال آن ایراد گردیده است ـ م.
۱۱. عدّةالدّاعی، ص۳۱۴
۱۲. إرشادالقلوب، ج۱، ص۲۰۰.
۱۳. شیخ صدوق (ره) به إسناد خود از محمّدبنمروان روایت میکند که: از امام صادق علیهالسّلام شنیدم که میفرمودند: کانَ رَسولُ اللهِ صَلَّیاللهُعلَیهِوءَالِهِ یَصومُ حَتّی یُقالَ لایُفطِرُ و یُفطِرُ حَتّی یُقالَ لایَصومُ.
ثُمّ صامَ یَومًا و أفطَرَ یَومًا، ثُمّ صامَ الاِثْنَیْنَوالخَمیسَ، ثُمّ ءَالَ مِن ذلِکَ إلی صِیامِ ثَلاثَةِ أیّامٍ فی الشَّهرِ: الخَمیسِ فی أوَّلِ الشَّهرِ و أرْبِعآءَ فی وَسَطِ الشَّهرِ و خَمیسٍ فی ءَاخِرِ الشَّهرِ. و کانَ صَلَّیاللهُعلَیهِوءَالِهِ یَقولُ: ذلِکَ صَوْمُ الدَّهرِ. (منلایحضرهالفقیه، ج۲، ص۸۱)
۱۴. إرشادالقلوب، ج۱، ص۲۰۰.
۱۵. روحمجرّد، ص۳۰۳.
۱۶. شیخ صدوق (ره) از حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها روایت میکند که: سَمِعْتُ النَّبیَّ صَلَّیاللهُعلَیهِوءَالِهِوسَلَّمَ: إنّ فی الجُمُعَةِ لَساعَةً لایُراقِبُها رَجُلٌ مُسلِمٌ یسلُ اللهَ عَزَّوجَلَّ فیها خَیرًا إلاّ أعْطاهُ إیّاهُ. قالَتْ: فقُلْتُ: یا رَسولَ اللهِ! أیُّ ساعَةٍ هیَ؟ قالَ: إذا تَدَلَّی نِصفُ عَینِ الشَّمسِ لِلغُروبِ.
قالَ: و کانَتْ فاطِمَةُ علَیهاالسّلامُ تَقولُ لِغُلامِها: اصْعَدْ علَی الضّراب ] الظِّرابِ[فإذا رَأَیْتَ نِصفَ عَینِ الشَّمسِ قَدتَدَلَّی لِلغُروبِ، فأَعلِمْنی حَتّی أدعُوَ! (معانیالأخبار، ص۴۰۰)
شیخ کلینی (ره) نیز از امام صادق علیهالسّلام روایت کرده است که: السّاعَةُ الَّتی یُسْتَجابُ فیها الدُّعآءُ یَومَ الجُمُعَةِ ما بَینَ فَراغِ الإمامِ مِنَ الخُطبَةِ إلی أنیَستَویَ النّاسُ فی الصُّفوفِ، و ساعَةٌ أُخْرَی مِن ءَاخِرِ النَّهارِ إلی غُروبِ الشَّمسِ. (الکافی، ج۳، ص۴۱۴)
۱۷. شیخ کلینی (ره) از حضرت امام صادق علیهالسّلام روایت میکند که: لِلصّآئِمِ فَرْحَتانِ: فَرْحَةٌ عِندَ إفْطارِهِ و فَرْحَةٌ عِندَ لِقآءِ رَبِّهِ.)همانمصدر، ج۴، ص۶۵)
۱۸. علاّمه مجلسی (ره) از کتاب العددالقویّة نقل میکنند که: ثوری به حضرت امام صادق علیهالسّلام عرض نمود: یابنَ رَسولِ اللهِ! اعْتَزَلْتَ النّاسَ! فقالَ: یا سُفْیانُ! فَسَدَ الزَّمانُ و تَغَیَّرَ الإخْوانُ فرَأَیْتُ الاِنفِرادَ أسکَنَ لِلفُؤادِ؛ ثُمّ قالَ:
ذَهَبَ الوَفآءُ ذَهابَ أمْسِ الذّاهِبِ و النّاسُ بَینَ مُخاتِلٍ و مُوارِبٍ
یُفْشونَ بَینَهُمُ المَوَدَّةَ و الصَّفا و قُلوبُهُم مَحشُوَّةٌ بِعَقارِبَ
(بحارالأنوار، ج۴۷، ص۶۰ و ۶۱)
۱۹. إرشادالقلوب، ج۱، ص۲۰۰.
۲۰. قسمتی از آیه ۱۳، از سوره ۱۸: الکهف.
۲۱. بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۱۱.
۲۲. در مصدر «وصل» آمده است که معنای مناسبی ندارد و ظاهراً صحیح «فصم» بوده و تصحیف شده است؛ در تاجالعروس گوید: و فی حدیثِ أهلِ الجنّةِ: فی دُرَّةٍ بَیْضآءَ لَیسَ فیها قَصْمٌ و لا فَصْمٌ. فبِالقافِ کَسرٌ مع بَینونةٍ و بِالفآءِ مِن غیرِ بَینونةَ ... و قیل: بِالقافِ کَسرُ الشّیءِ مِن طولِه و بِالفآءِ قطعُ الشّیء المُستدیر. (تاجالعروس، ج۱۷، ص۵۷۷)
۲۳. مفاتیحالجنان، ص۱۲۵. (مناجاة المحبّین) ؛ «خداوندا! بر من منّت گذار تا بتوانم به سویت نظر کنم و با دیده عشق و محبّت به من بنگر و رویت را از من برنگردان.»