گلشن احباب جلد دهم - جلسه صد و چهل و ششم؛ شرح فقراتی از حدیث معراجیّه (۵).
در ادامه خداوند میفرماید: یا أَحمَدُ! لاتَزَیَّنْ بِلَیِّنِ اللِباسِ و طَیِّبِ الطَّعامِ و لَیِّنِ الوِطآءِ. «ای احمد! خود را به لباسهای نرم و طعامهای پسندیده و فراشهای لطیف و نرم زینت نده!»
فَإنّ النَّفْسَ مَأْوَی کُلِّ شَرٍّ و رَفیقُ کُلِّ سوآءٍ. «زیرا نفس محلّ و جایگاه هر شرّی است و با هر بدی، رفیق و ملازم و همراه است.» تَجُرُّها إلَی طاعَةِ اللَهِ و تَجُرُّکَ إلَی مَعْصیَتِهِ. «تو او را به طاعت خدا میکشانی و او تو را به معصیت خدا میکشاند.»
مثل کسانیکه با هم سر جنگ و دعوا دارند که اگر یکی کوتاه بیاید دیگری کوتاه نمیآید و هرچه نصیحتش کند نمیپذیرد، نفس هم اینطور است؛ دشمنی دارد و هیچوقت قابل اصلاح نیست.
و تُخالِفُکَ فی طاعَتِهِ و تُطیعُکَ فیما یَکرَهُ. «این نفس در طاعت خدا با تو سر ناسازگاری دارد، أمّا در آنچه موجب ناخشنودی و کراهت پروردگار است از تو اطاعت میکند.»
و تَطْغَی إذا شَبِعَتْ و تَشْکو إذا جاعَتْ. «نفس اینگونه است که هروقت سیر باشد طغیان میکند، (سیرش میکنی بهجای اینکه تشکّر کند لگدپرانی میکند) و وقتی گرسنه میشود شکایت میکند.
و تَغضَبُ إذا افْتَقَرَتْ و تَتَکَبَّرُ إذا اسْتَغْنَتْ. «و هروقت محتاج شود غضب میکند و هروقت مستغنی و بینیاز گردد کبر میورزد. (بهجای اینکه تواضع کند تکبّر مینماید.)»
و تَنْسَی إذا کَبُرَتْ و تَغفُلُ إذا ءَامَنَتْ. «و چون به مقامی برسد، فراموش میکند و چون ایمن شود، غافل میگردد.» و هیَ قَرینَةُ الشَّیْطانِ. «این نفس قرین و همدوش شیطان بوده و همیشه با شیطان است.»
نفس هیچوقت به سراغ کار خیر نمیرود، أصلاً شاکله نفس اینطور است، نفس اولیاء خدا نیز همینطور است منتها آنها به نفس خود زمام زده و جلوی او را گرفتهاند.
مگر به رسول خدا عرض نکرد که: یا رسول الله! آیا شما هم شیطان دارید؟ حضرت فرمودند: بله من هم دارم، و لَکِنَّ اللَهَ أعانَنی عَلَیهِ فَأَسلَمَ. [۱] أمّا «شیطان من به دست من مقهور و مطیع شده و خداوند مرا برای غلبه بر او یاری نموده است.» آنقدر او را زمین زدهام که رام من شده است.
پس اینطور نیست که اولیاء خدا از این قضیّه استثناء شده و تافتهای جدابافته باشند، بلکه بارِ آنها به مراتب سنگینتر است؛ چون: هرکه بامش بیش برفش بیشتر!
کسیکه فقط توان بلندکردن وزنه یک کیلوئی را دارد از او همان یک کیلو را میخواهند، أمّا آنکه وزنه صد کیلوئی را میزند از او صد کیلو میخواهند. لذا اولیاء خدا به همان مقدار که تحمّل و صبر دارند به همان مقدار مشکلات دارند.
بعد خداوند برای پیغمبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم دو مثال ذکر کرده و میفرماید: و مَثَلُ النَّفْسِ کَمَثَلِ النَّعامَةِ تَأکُلُ الکَثیرَ و إذا حُمِلَ عَلَیها لاتَطیرُ. «نفس مانند شترمرغ است؛ وقتی به او طعام میدهی زیاد میخورد و وقتی بار روی دوش او میگذاری پرواز نمیکند!»
نفس هم زیادهطلب است و کاری نیز برای انسان انجام نمیدهد و در ازاء خوردن غذا خدمتی نمیکند بلکه وقتی به او برسی کمتر کار میکند و نفسی که زیاد بخورد دیگر قدرت پرواز و سیر نداشته و نمیتواند پر بکشد.
و کَمَثَلِ الدِّفْلَی لَوْنُهُ حَسَنٌ و طَعْمُهُ مُرٌّ. «و همچنین نفس مانند خرزهره میماند که رنگ آن زیباست (گل قشنگی دارد) أمّا طعم آن تلخ است.» یعنی ظاهری غلطانداز دارد.
یا أَحمَدُ! أَبْغِضِ الدُّنْیا و أَهْلَها و أَحِبَّ الأَخِرَةَ و أَهْلَها. «یا احمد! دنیا و اهل دنیا را مبغوض بدار و آخرت و اهل آخرت را دوست بدار.»
رسول خدا عرضه داشت: یا رَبِّ و مَن أَهْلُ الدُّنْیا و مَن أَهْلُ الأَخِرَةِ؟ «پروردگارا! چه کسی اهل دنیا و چه کسی اهل آخرت است؟»
۱. رجوع شود به: همین کتاب، تعلیقه ص۱۲۱ و ۱۲۲.