گلشن احباب جلد دهم - جلسه صد و چهل و ششم؛ شرح فقراتی از حدیث معراجیّه (۵).
یا أَحمَدُ! إنّ المَحَبَّةَ لِلَّهِ هیَ المَحَبَّةُ لِلفُقَرآءِ و التَّقَرُّبُ إلَیهِم. «ای احمد! محبّت خدا، محبّت به فقراء و مستمندان و تقرّب و نزدیکشدن به آنهاست.»
تقرّب به فقراء صفت بسیار خوبی است که رسول خدا صلّیالله علیهوآلهوسلّم، أمیرالمؤمنین علیهالسّلام را به این صفتِ پسندیده تحسین و تمجید نموده و میفرمایند: یا عَلیُّ! إنّ اللَهَ جَعَلَکَ تُحِبُّ المَساکینَ. [۱] «ای علی! خدا تو را چنین قرار داده است که فقرا را دوست داری!» و با آنها مینشینی و صحبت میکنی!
و این سیره در تمام ائمّه دین صلواتاللهعلیهمأجمعین مشهود بود که با فقراء و با زیردستان و غلامان خود نشست و برخاست داشتند و با ایشان بر سر یک سفره مینشستند و برای خود سفرهای جدا پهن نمیکردند.
در سیره امام رضا علیهالسّلام هم آمده است که: همه غلامان خود را از سیاه و غیرسیاه بر سر یک سفره جمع مینمودند و با ایشان غذا تناول میفرمودند. [۲]
این خصوصیّت در أولیاء خدا نیز مشهود بود؛ در منزل أحمدیّه، مرحوم علاّمه والد عجیب مقیّد بودند افرادی که در خانه کار میکردند را ظهر نگه دارند و همراه کارگرها غذائی که در منزل طبخ شده بود را تناول کنند. با کارگرانی که أصلاً آنها را نمیشناختند مینشستند و غذا میخوردند و این امر موجب حیرت و تعجّب آنها میشد.
این منقبت بسیار خوبی است، چرا که: إنّ المَحَبَّةَ لِلَّهِ هیَ المَحَبَّةُ لِلفُقَرآءِ. هرکه خدا را دوست دارد باید فقراء را دوست داشته باشد.
البتّه گرچه دوستداشتن فقرا و همنشینی با آنها بهطور مطلق مطلوب و سفارش شده است، ولی از اوصافی که در این حدیث شریف برایشان شمرده شده فهمیده میشود که برخی از آنها که تعداد کمی هم هستند، دارای صفات و خصوصیّات والائی هستند که بدانجهت خداوند محبّت خاصّی به آنها دارد.
رسول خدا صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم عرضه داشت: و مَنِ الفُقَرآءُ؟ «فقرا چه کسانی هستند؟» خداوند فرمود: الَّذینَ رَضوا بِالقَلیلِ و صَبَروا عَلَی الجوعِ. «فقرا کسانی هستند که به کم راضی شده و بر گرسنگی صبر و تحمّل میکنند.» نوعاً افرادیکه به حسب ظاهر فقیرند به کم قانع نیستند و خیلی کم پیدا میشود کسی بر کم راضی و قانع باشد و بر گرسنگی صبر و تحمّل داشته باشد.
و شَکَروا عَلَی الرَّخآءِ و لَمیَشْکوا جوعَهُم و لا ظَمَأَهُم. «و هنگام دارائی و راحتی شکر خدا را بهجا میآورند و از گرسنگی و تشنگی خود به کسی شکوه نمیکنند.»
و لَمیَکذِبوا بِأَلْسِنَتِهِم و لَمیَغضَبوا عَلَی رَبِّهِم. «و با زبان خود دروغ نمیگویند و هیچگاه نسبت به پروردگارشان غضب نمیکنند (که خدایا! چرا با ما چنین کردی و چرا نصیب ما را اینگونه قرار دادی؟!) «
و لَمیَغتَمُّوا عَلَی ما فاتَهُم و لَمیَفرَحوا بِما ءَاتاهُم. «و آنقدر نفسشان سعه پیدا کرده که هیچگاه برای آنچه از دستشان رفته غم و غصّه نمیخورند و هیچوقت از آنچه خدا به آنها داده خوشحال نمیشوند.» یعنی برایشان فرق نمیکند که به حسب ظاهر وضعشان خوب باشد یا خوب نباشد.
یا أَحمَدُ! مَحَبَّتی مَحَبَّةُ الفُقَرآءِ؛ فَأَدْنِ الفُقَرآءَ و قَرِّبْ مَجلِسَهُم مِنکَ و أَبْعِدِ الأَغْنیآءَ و أَبْعِدْ مَجلِسَهُم عَنکَ؛ فَإنّ الفُقَرآءَ أَحِبّآئی. «ای احمد! دوستی با من، دوستی با فقراست؛ پس آنان را به خود نزدیک کن و در نزدیک خود به آنها جای بده، و توانگران را از مجلس خود دور کن (یعنی محلّ نشستن آنها دورتر باشد) زیرا حقّاً فقرا دوستان من هستند.»
۱. کشفالیقین فیفضآئلأمیرالمؤمنین علیهالسّلام، ص۲۹۵.
۲. سلیمانبنجعفر جعفری میگوید: کُنتُ مَعَ الرِّضاعلَیهِالسّلامُ فی سَفَرِهِ إلی خُراسانَ فدَعا یَومًا بِمآئِدَةٍ لَهُ فجَمَعَ علَیها مَوالیَهُ مِنَ السّودانِ و غَیرِهِم! فقُلْتُ: جُعِلْتُ فِداکَ! لَو عَزَلْتَ لِهَؤُلآءِ مآئِدَةً! فقالَ: مَهْ! إنّ الرَّبَّ تَبارَکَوتَعالَی واحِدٌ و الأُمَّ واحِدَةٌ و الأبَ واحِدٌ و الجَزآءَ بِالأعمالِ. (الکافی، ج۸، ص۲۳۰)