ندیدن فضیلت و برتری برای خود

سالک بایستی خود را «نیست» ببیند و هستی برای خودش قائل نشود. خود را نیست ببیند و از همه کمتر بشمارد. نه تنها از انسانها بلکه از همه موجودات، خود را کوچکتر ببیند، حتّی از آن سگی که در خیابان یا در بیابان راه می‌رود، سالک خودش را بایستی از آن سگ ولگرد هم پست‌تر ببیند. باید قلباً این‌طور بداند و ببیند، نه اینکه این مسأله در ذهن سالک بیاید و عبور کند. بایستی این معنی را وجدان نماید، خاکساری خود نسبت به پروردگار را وجدان کند، و اگر حالش چنین نیست، این حالت را در خودش بیاورد و در قلبش متمکّن نماید.

در روایتی از حضرت امام صادق علیه‌السّلام وارد است که: آن بزرگوار فرمود: مَن ذَهَبَ یَرَی أَنّ لَهُ عَلَی الأَخَرِ فَضْلاً فَهُوَ مِنَ المُستَکْبِرینَ؛ «اگر کسی این‌طور فکر کند و حالش چنین باشد که برای خودش فضیلتی بر دیگری ببیند (حالا آن دیگری هرکس می‌خواهد باشد) چنین فردی از مستکبرین است.» و وارد بهشت نمی‌شود تا اینکه خدا وی را پاک نموده و این حالت را در وی از بین ببرد.

این فضیلت أعمّ است از فضیلت در تقوی و علم و چیزهای دیگر؛ چه فضیلت در تقوی باشد که همان‌گونه که خواهد آمد، مشارٌإلیه در ذیل حدیث هم همین معنی است، یا فضیلت در علم باشد، یا فضیلت در صفات ممدوحه باشد، هرچه باشد، اگر فکر کنم من بر شما فضیلت دارم، چون من سخاوت دارم و سخا و جودم از شما بیشتر است یا چون من علمم از شما بیشتر است، طبق فرمایش حضرت امام صادق علیه‌السّلام، «مستکبر» می‌شوم. تا این استکبار از بین نرود، سالک به عالم قدس راه پیدا نمی‌کند؛ استکبار یعنی بُعد از خدا.

تا کم نشوی و کمتر از کم نشوی

اندر صف عاشقان تو محرم نشوی[۱]

در همان روایت، راوی به امام صادق علیه‌السّلام عرض می‌کند: إنّما یَری أَنّ لَهُ عَلَیهِ فَضْلاً بِالعافیَةِ إذا رَءَاهُ مُرْتَکِبًا لِلمَعاصی. «فرد وقتی شخصی را در حال ارتکاب گناه می‌بیند، به‌خاطر اینکه فعلاً خودش اهل آن معصیت نبوده و از انجام آن در امان است، خود را از آن شخص گناهکار برتر می‌بیند.»

یعنی گاهی انسان دیگری را می‌بیند که اهل معصیت است، ولی می‌بیند که خودش اهل تقواست و در قلبش مقایسه می‌کند و می‌گوید: پس من که اهل تقوی هستم، بر آن کسی‌که معصیت می‌کند، فضیلت دارم.

حضرت فرمودند: هَیْهاتَ هَیْهاتَ! فَلَعَلَّهُ أَن‌یَکونَ قَدغُفِرَ لَهُ ما أَتَی و أَنتَ مَوقوفٌ مُحاسَبٌ «[۲] هیهات، هیهات! این معنی خیلی دور از واقع است! شاید آن کسی‌که معصیت می‌کند موفّق به توبه شود و شما که طاعت می‌کنی، نسبت به گناهانت عفو نشوی و مورد بازخواست قرار بگیری.»

بعد حضرت فرمودند: آیا داستان سحره فرعون را نخواندی؟! سحره فرعون کافر بودند و در برابر پیامبر خدا ایستادند ولی موفّق به توبه شدند و کفرشان به ایمان بدل گشت و از خوبان و أخیار گشتند و در راه خدا به شهادت رسیدند، ولی در مقابل چه‌بسا کسانی از اهل ایمان که به استدراج دچار می‌شوند و آرام‌آرام از راه خدا بیرون می‌روند. شاید تو هم موفّق به ثبات در طریق حق نشوی و برگردی. این فرمایش امام صادق علیه‌السّلام است.

لذا مؤمن همیشه باید کشکول گدائی‌اش بر درگاه خداوند باشد؛ خدایا! ما بیچاره هستیم، ما نیازمندیم، ما چیزی نداریم، خودت باید عنایت کنی، خودت باید دست‌گیری کنی. این کشکول گدائی همیشه بایستی دستش باشد تا به مقصد برسد. باید خوف داشته باشد! مؤمن همیشه باید در حال خوف باشد!

پانویس

۱. مرصادالعباد، ص۸۳ .

۲. الکافی، ج۸، ص۱۲۸.

مطالب جدید