نماز شب و عشق خدا

یکی از مصادیق بارز خلوت با خداوند، إقامه نماز شب و عبادت در دل شب است، زیرا در شب به جهت تاریکی هوا و نبود سر و صدا و خواب‌بودن اهل دنیا و... اشتغال انسان به کثرات کمتر است و بهتر می‌تواند به عالم معنی توجّه

کرده و در درون خود با خداوند متعال خلوت نماید. شیخ صدوق رَحِمَهُ‌الله در أمالی در ضمن روایتی ازامام صادق علیه‌السّلام نقل می‌کنند که: خداوند به حضرت موسی علیه‌السّلام فرمود:

یا ابْنَ‌عِمْرانَ! کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنی فَإذا جَنَّهُ اللَیْلُ نامَ عَنّی. أَ لَیْسَ کُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلْوَةَ حَبیبِهِ؟ [۱]

«ای موسی! دروغ می‌گوید کسی که گمان می‌کند من را دوست دارد أمّا به هنگام شب، خواب او را از خلوت با من بازمی‌دارد! آیا چنین نیست که هر عاشقی خلوت با محبوب خود را دوست می‌دارد؟»

این حدیث شریف علاوه بر مطلوبیّت عامّ خلوت با خدا، بر استحباب خلوت با خداوند متعال به خصوص در نیمه‌های شب دلالت دارد و چقدر مرحوم میرزا طهماسب قلی‌خان کرمانشاهی، متخلّص به وحدت، که خود از دلسوختگان و شوریدگان و محبّان خداوند بوده‌اند، در این معنا خوب سروده‌اند که:

دامن خلوت ز دست کی دهد آن کو که یافت

در دل شبهای تار ذوق مناجات را

(دیوان‌وحدت‌کرمانشاهی [۲]، ص۱۴۹.)

بله! مؤمنینی که لذّت خلوت با خداوند متعال در دل تاریکی را چشیده باشند، هیچ وقت نماز شب را از دست نمی‌دهند. نماز شب خلوتی است که برای مؤمن و سالک راه خدا ضروری است؛ چنانکه مرحوم آیه‌الحق حاج سیّد علی قاضی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه می‌فرمودند: «اگر کسی نماز شب نمی‌خواند امیدی نداشته باشد بهره‌ای ببرد!»

یعنی مؤمن در اثر ترک نماز شب، به آن بهره‌هائی که برای خاصّان خداوند است دست پیدا نمی‌کند و نباید امید داشته باشد که بتواند در حرم امن و امان خداوند وارد بشود. لذا خلوت در قالب صلاة لیل برای سالک إلی الله واجب است، أمّا سالک علاوه بر اهتمام به این امر، باید در طول روز هم خلوت مجزّائی با خدای خود داشته باشد؛ به این صورت که در شبانه‌روز، علاوه بر اوقات نمازهای یومیّه و نماز شب و بیداری بین‌الطّلوعین، ساعاتی را خصوصاً قبل از غروب آفتاب، با حال تواضع رو به قبله نشسته و در جائی خلوت، به خداوند توجّه کرده و به یاد او باشد.

در روایات ما از بین ساعات مختلف روز، بر توجّه و خلوت با خداوند متعال در ساعات آخر روز و پیش از غروب آفتاب تأکید شده و ائمّه علیهم‌السّلام توجّه و عبادت در آن ساعت را معادل بیداری و عبادت در بین‌الطّلوعین قرار داده‌اند. [۳]

مرحوم وحدت کرمانشاهی در ادامه بیت قبلی فرموده‌اند:

خاک‌نشینان عشق بی مدد جبرئیل

هر نفسی می‌کنند سیر سماوات را

(دیوان‌وحدت‌کرمانشاهی، ص۱۴۹.)

مرحوم آقای حدّاد رضوان‌الله‌تعالی‌علیه می‌فرمودند: «مرا در هر آنی از عوالمی سیر می‌دهند و علومی بسیط و کلّی از من می‌گذرد که اگر بخواهم در هر کدام از آنها توقّف کنم، عوالمی دیگر بر من می‌گذرد!»[۴]

به عنوان مثال، شما در وسیله نقلیّه‌ای نشسته‌اید و با سرعت زیادی شما را از باغی به باغ دیگر می‌برند؛ یک باغ پر از گلها و ریاحینی، باغی دیگر با گلهائی دیگر، باغی دیگر با میوه‌های دیگر و... عوالمی هم که بر خواصّ مقرَّبان درگاه خداوند می‌گذرد، به همین صورت است؛ همین که بخواهند در یکی از عوالم توقّف نمایند، همان‌طور که مرحوم آقای حدّاد بیان فرمودند، عوالمی بر آنها می‌گذرد! این دقیقاً همان معنائی است که جناب وحدت در شعر خود به آن اشاره کرده‌اند:

خاک‌نشینان عشق بی مدد جبرئیل

هر نفسی می‌کنند سیر سماوات را

بوسیله خلوت با خداوند است که عبور از این عوالم حاصل می‌شود. به عبارت دیگر: انسان زمانی می‌تواند اینچنین در عوالم مختلف سیر کند که از این عالم کثرت بُریده و جدا شده و به عالم وحدت توجّه پیدا کند. این توجّه به وحدت و خلوت با خداوند است که سبب می‌شود سیر انسان تسریع شود، أمّا اگر کسی در عالم کثرت بوده و دائماً به تعلّقات دنیا نظر داشته باشد و صحبتش صحبت دنیا، نشست و برخاستش بر اساس روابط دنیائی و به طور کلّی همه فکر و خیالش در حول و حوش دنیا بگذرد، هیچگاه به عالم ربوبی راه پیدا نمی‌کند!

برای همین است که در هنگام نماز، پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم می‌فرمود: أَرِحْنا یا بِلالُ. [۵] «ای بلال! اذان بگو و ما را راحت کن!» یعنی اذان بگو تا من بواسطه نمازخواندن از این عالم و کثراتش، به عالم توحید بروم که راحتی من در آنجاست؛ اذان بگو تا من آنجا باشم!

رسول خدا همواره در عالم توحید بودند أمّا می‌خواستند حتّی از این تعلّقی که بواسطه صحبت‌کردن با افراد پیرامون خودشان و معاشرت با اصحابی که در کنارشان بودند ایجاد شده، راحت شوند، زیرا بواسطه همین اشتغالات عادی روزانه مجبور بودند از توجّه تام به عوالم توحیدی نزول کنند و به کَثَرات مشغول شوند و إلاّ رسول خدا صلوات‌الله‌علیه‌وآله همواره در عالم توحید مستقرّند؛ مشخّص است کسی که از مخلَصین بوده و بلکه أبرز و أتمّ مصادیق مخلَصین است و دیگران هم به برکت و مدد نفس نفیس او راهی عالم خلوص و طهارت می‌شوند، همیشه در عالم توحید می‌باشد.

معنای این فرمایش حضرت به بلال، همانی است که در جای دیگری فرمودند: إنَّهُ لَیُغانُ عَلَی قَلْبی وَ إنّی لَأَسْتَغْفِرُ اللَهَ فی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعینَ مَرَّةً. [۶] «همانا بر قلب من غبار می‌نشیند و من برای برطرف‌کردن آن، هر روز هفتاد مرتبه استغفار می‌نمایم.»

ما در تمام عالم خلقت پاکتر از رسول خدا نداریم! این پیامبر با بالاترین درجه پاکی و طهارت برای چه استغفار می‌کند و می‌فرماید: لَیُغانُ عَلَی قَلْبی؟ برای همین ارتباط با عالم کثرت و معاشرت با اصحاب و سایر خلق، نه به جهت معصیت و خطا.

لذا از امام صادق علیه‌السّلام روایت شده است که فرمودند: إنَّ رَسولَ اللَهِ صَلَّی‌اللَهُ‌عَلَیهِ‌وَءَالِهِ‌وَسَلَّمَ کانَ یَتوبُ إلَی اللَهِ عَزَّوَجَلَّ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعینَ مَرَّةً مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ. [۷] «رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم هر روز هفتاد بار به درگاه إلهی توبه می‌فرمودند، بدون اینکه گناهی مرتکب شده باشند.»

اولیاء خدا آن‌قدر لطیف می‌شوند که از هر توجّهی به کثرت خسته می‌گردند، گرچه آن کثرت حُجُب نوری یا ملائکه إلهی باشد.

من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان

قال و مقال عالمی می‌کشم از برای تو

(دیوان‌حافظ، ص۱۹۰، غزل۴۱۷.)

مرتبط: ملازم خانه بودن.

پانویس

۱. الأمالی شیخ صدوق، ص۳۵۶.

۲. (به ضمیمه گنجینه‌الأسرار عمّان سامانی)

۳. مرحوم کلینی در کافی از امام محمّدباقر علیه‌السّلام روایت می‌کند که: إنّ إبْلیسَ عَلَیهِ لَعآئِنُ اللهِ یَبُثُّ جُنودَ اللَیلِ مِن حَیثُ تَغیبُ الشَّمسُ و تَطْلُعُ؛ فأکْثِروا ذِکرَ اللهِ عَزَّوجَلَّ فی هَاتَیْنِ السّاعَتَیْنِ و تَعَوَّذوا بِاللهِ مِن شَرِّ إبْلیسَ و جُنودِهِ و عَوِّذوا صِغارَکُم فی تِلکَ السّاعَتَیْنِ فَإنّهُما ساعَتا غَفلَةٍ. (الکافی، ج۲، ص۵۲۲)

همچنین حضرت امام صادق علیه‌السّلام در پاسخ به فُضَیل‌بن‌عثمان که از آن حضرت درخواست توصیه‌ای کرده بود فرمودند: أُوصیکَ بِتَقْوی اللهِ و صِدقِ الحَدیثِ و أدآءِ الأمانَةِ و حُسنِ الصِّحابَةِ لِمَن صَحِبَکَ. و إذا کانَ قَبلَ طُلوعِ الشَّمسِ و قَبلَ الغُروبِ فَعَلَیکَ بِالدُّعآءِ و اجْتَهِدْ، و لایَمْنَعُکَ مِن شَی‌ءٍ تَطْلُبُهُ مِن رَبِّکَ و لاتَقولُ: هذا ما لاأُعْطاهُ، و ادْعُ فَإنّ اللهَ یَفْعَلُ ما یَشآءُ. (وسآئل‌الشّیعة، ج۷، ص۳۴)

۴. رجوع شود به: روح‌مجرّد، ص۷۱.

۵. شیخ بهائی روایت می‌کند که: أنّ النَّبِیَّ صَلّی‌اللهُ‌عَلَیهِ‌وءَالِهِ کانَ یَنْتَظِرُ دُخولَ وَقتِ الصَّلَوةِ و یَقولُ: أرِحْنا یا بِلالُ! (مفتاح‌الفلاح، ص۱۸۲)

۶. روضه‌المتّقین، ج۱۳، ص۳۷.

۷. قرب‌الإسناد، ص۱۶۹.

مطالب جدید