گلشن احباب جلد دهم - جلسه صد و سی و چهارم.
أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم
الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ و صَلّی اللَهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمّدٍ و ءَالِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ
و لَعنَةُ اللَهِ عَلی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلی قیامِ یَومِ الدّینِ
و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ بِاللَهِ العَلیِّ العَظیم[۱]
در هفته گذشته عرض شد که: انسان باید با جوارح خود أعمال عبادی را انجام دهد تا در تحت عباد الله قرار بگیرد؛ یعنی باید با چشم و گوش و زبانش، با دست و پایش تا میتواند امر خدا را انجام داده و نهی خدا را ترک کند.
بدون عمل، وصول به لقاء پروردگار میسّر نمیشود. انسان باید راحتی را از چشم و گوشش بگیرد، باید راحتی را از جوارحش بگیرد؛ هرچه بیشتر راحتی را بگیرد بیشتر بهره میبرد. البتّه به مقداری که توان تحمّل آن را داشته باشد و بر او فشار نیاید و إلاّ اثر عکس داشته و نفس او پس میزند.
بر انسان لازم است به مقداری که میتواند کار کند؛ همانطور که اهل دنیا برای دنیای خود کار میکنند و از صبح زود بلند شده به بازار میروند و آخر شب برمیگردند، و خیلی وقتها عیالاتشان از نحوه کارکردن ایشان نگران و ناراحت بوده و میگویند: بچّههای ما پدرشان را نمیبینند!
اینها اهل دنیا هستند و برای دنیای خود اینچنین کار میکنند، اگر یکسوم، یکچهارم، یکپنجم این مقدار را سالک، برای خدا کار کند، میتواند بهرهها ببرد!
آیا اهل دنیا خسته نمیشوند؟ مسلّماً خسته میشوند؛ از این سر بازار به آن سر بازار رفتن، از اینجا به آنجا منتقلشدن و این امور را کسبکردن خستگی دارد، بدن خسته میشود، ولی اهل دنیا با رغبت و با جان و دل این کار را انجام میدهند.
کسیکه میخواهد اهل آخرت باشد نیز باید به همین نحو رفتار کند؛ یعنی دل به عبادت دهد، تنش را از رختخواب بیرون بکشد تا بهره ببرد؛ تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ * فَلاَتَعْلَمُ نَفْسٌ مَآ أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَآءَ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ. [۲] خداوند چه چشمروشنیهائی برای ایشان مخفی نموده که مایه سرور و ابتهاجشان میشود و چه ابتهاجی!
باید کار کرد. باید چشم، معصیت خدا را کنار بگذارد و إلاّ نمیتواند راه برود؛ نفسی که چشمش معاصی پروردگار را انجام میدهد مثل زمینی میماند که آفت گرفته و دیگر نمیتوان در آن کشت نمود و محصول آن خراب میشود.
چشم باید به خود زحمت بدهد و نگاه نکند، باید راحتی و آرامش خواب شب را از خود سلب کند و نیمه شب بیدار شده و برای خدا تهجّد کند. گوش نیز نباید آنچه موجب لذّت محرّم است را بشنود، نباید صوت موسیقی بشنود، نباید صدای نامحرم را به قصد التذاذ بشنود و فقط باید به مقدار ضرورت اکتفاء کند؛ اینها را خدا قرار داده است.
دست و پا و جمیع جوارح همینطور است؛ هرکدام به مقتضای خودشان باید در مقام اطاعت و عبودیّت پروردگار قرار بگیرند و آنچه خدا فرموده که انجام دهید، انجام دهند و آنچه را نهی فرموده ترک کنند و اگر انسان اشتباهی مرتکب شد فوراً استغفار کند.
ملائکهای که أعمال انسان را مینویسند به دستور خداوند تا هفت ساعت گناهان بنده مؤمن را نمینویسند. [۳] نه این که بنویسند و بعد محوش کنند، نه! أصلاً نمینویسند، چون شاید این عبد توبه کند!
چقدر خدای رؤوفی داریم! یا أَرأَفَ مِن کُلِّ رَؤوفٍ. [۴] «ای خدائی که از همه مهربانها، از همه آنهائی که دارای رأفت هستند مهربانتری!»
پس بر انسان حتم است که تمام این جوارح را به عمل وادارد تا بتواند استفاده کرده و بهره ببرد و موتور تمام این جوارح که وسائل إلی الله سبحانهوتعالی هستند، قلب انسان است.
قلب انسان اوّلاً: باید متوجّه خدا باشد که توجّه بهسوی پروردگار لازم است. و ثانیاً: باید محبّت به پروردگار داشته باشد و این محبّت نیز ضروریِ ضروری است.
سالک راه خدا باید نسبت به خدای خود عشق بورزد تا بتواند منتفع شود، چون ممکن است توجّه باشد أمّا عشق و محبّت نباشد؛ انسان در حال نماز یا ذکر متوجّه پروردگار میشود أمّا ممکن است آن عشق را نداشته باشد. پس مضافاً بر توجّه به پروردگار، عشق به خدا نیز لازم است.
و ثالثاً: باید نیّت و طلب حرکت بهسوی خدا را نیز داشته باشد و قصد کند که همه این حُجُب ظلمانی و نورانی را درهم بکوبد و برود تا به خدا برسد!
خود همین عزم و اراده حرکتِ بهسوی خدا، انسان را حرکت میدهد و جلو میبرد! امام جواد علیهالسّلام فرمودند: القَصْدُ إلَی اللَهِ تَعالَی بِالقُلوبِ أَبلَغُ مِن إتْعابِ الجَوارِحِ بِالأَعْمالِ. [۵] «حرکت بهسوی خدا با قلب رسانندهتر است و انسان را زودتر میرساند، از اینکه انسان همینطور خود را به تعب بیندازد و با جوارح خود أعمال عبادی انجام دهد.»
آن قصد و نیّت و آن عزم حرکت بهسوی خدا، آتشِ گرداننده این موتور است! اراده چکارمیکند؟ انسان را میرساند به خدا!
البتّه نه اینکه عمل لازم نیست، نه! بدون عمل هیچ کاری به اتمام نمیرسد؛ باید کار کرد، خوب هم باید کار کرد! و دل را به خدا داد و حرکت کرد.
سالک باید با جوارحش خدا را اطاعت کند، نماز بخواند، روزه بگیرد و اگر نمیتواند روزه بگیرد لاأقل باید جوع و گرسنگی را بچشد؛ بدون جوع کار اوتمام نمیشود. سالک باید گرسنگی بکشد؛ نه اینکه بدون جوع به مقصد نرسد، شاید به مقصد برسد، أمّا نمیتواند کامل من جمیع الجهات باشد! همه اینها را که خداوند قرار داده همه برای کمال انسان است.
خود بنده ابتدا نمیتوانستم روزه بگیرم؛ به اصطلاح ورم معده داشتم و وقتی گرسنه میشدم دلدردهای شدیدی میگرفتم و از فیض روزه محروم بودم، تا اینکه با خوردن بعضی شربتهای ضدّ أسید بعد از سحری و موقع افطار، دیدم میتوانم روزه بگیرم. پس از روزه دیدم این صفائی که از ناحیه گرفتن روزه برای انسان پیدا میشود با سائر عباداتی که انسان انجام میدهد حاصل نمیگردد.
یعنی این صفا، یک صفای خاصّی است که مختصّ صائمین و روزهداران است؛ شما هرچه قرآن بخوانید آن صفا را کسب نمیکنید، البتّه آن صفائی که از ناحیه قرائت قرآن کسب میشود نیز با روزه بهدست نمیآید و نگوئید: ما همهاش روزه میگیریم! نخیر! قرآن جای خودش، روزه جای خودش.
صفائی که از بیداری شب و تهجّد در شب برای انسان حاصل میشود از صیام حاصل نمیگردد. این یک صفا و کیف و لذّت مخصوصی است که فقط شب زندهداران میدانند چه لذّتی است!
حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: لَرَکْعَتانِ فی جَوْفِ اللَیْلِ أَحَبُّ إلَیَّ مِنَ الدُّنْیا و ما فیها. [۶] «دو رکعت نماز در دل شب و نیمه شب، در نزد من محبوبتر است از دنیا و آنچه در آناست.»
انسان خیلی استفادهها میتواند ببرد که تا زنده هست باید غنیمت بشمارد. فرمود: إیّاکَ و الکَسَلَ. [۷] «از سستی و کسالت بپرهیز!» حال ندارم، جان ندارم... اینها برای سالک و عاشق راه خدا أصلاً مفهوم ندارد! «حال ندارم» یعنی چه؟! باید بلند شود نماز بخواند!
مرحوم علاّمه والد میفرمودند: کثیراًما میگویند: آقا دعا کنید توفیق بیداری شب و نماز شب پیدا کنیم. بعد میفرمودند: آقا دعاکردن نمیخواهد، انسان شب کمتر بخورد، زودتر بخوابد، بیدار میشود. اگر هم بیدار نمیشوید ساعت بگذارید بیدار شوید!
خود بنده ساعت گذاشته بودم، آقا میفرمودند: آقا! عاشق که ساعت نمیگذارد، عاشق بدون ساعت بیدار میشود.
انسان اگر بخواهد گنجی را بهدست آورد، آیا باید راحت بخوابد، یا اینکه بیل و کلنگ به دست گرفته زمین را حفر کند؟ باید تلاش کند، سختی دارد، مشکلات دارد!
بعضی از أیّام و لیالی و ساعات برای آنهائی که عقب ماندند، و در غفلت بودند خیلی ارزش دارد.
همه ما بالأخره ساعات غفلتمان از ساعات حضور و توجّهمان بیشتر بوده است؛ چقدر ساعات غفلت داشتیم؟! بهطور میانگین ثلث عمرمان را که در خواب بودیم اگر بیشتر نباشد، این ثلث که به غفلت گذشت! دو ثلث دیگر را چقدر متذکّر و در حال ذکر بودیم؟! یکدهم؟ یکبیستم؟ یکسیام؟ أمّا بالأخره در این شک نیست که بیشتر عمرمان را در حال غفلت بودهایم، گرچه مراقبهمان خوب بوده و در نماز یا ذکر توجّه بیشتری داشتیم.
بله، وقتی انسان سنّش بیشتر شود تذکارش بیشتر میشود، میبیند که عمرش فانی شده و از بین رفته و دستش خالیاست! هرچه عمر بیشتر شود محاسن هم سفیدتر میشود؛ اینها خبر است، پیغام رفتن است! آنوقت میفهمد و میگوید: کاش در جوانی بیشتر کار کرده بودیم! ای کاش یک لا إلهَ إلاّ اللَه بیشتر گفته بودیم! اینقدر تسویف نمیکردیم؛ نمیگفتیم: إنشاءالله فردا ذکرمان را میگوئیم یا فردا این کار را انجام میدهیم!
یادم هست در زمان کودکی، آقا از مرحوم قاضی رضواناللهتعالیعلیه نقل میفرمودند که: اگر کسی ثلث آخر عمرش هم به استاد برسد و استاد را درک کند به مقصود رسیده است! ما میگوئیم: إنشاءالله از بیست سالگی شروع میکنیم! این کلام غلط است! باید از همان موقع شروع کند، از همان وقتیکه حق به او میرسد باید ذکر خدا را بگوید، باید متوجّه خدا باشد. بسم الله بگوید و وارد عمل شود. نگوید حالا وقت هست! میفرمودند: بعضی وقتی میهمان میآید میگویند: امروز ذکر نمیگویم، حالا عمر که باقی است! نه آقا! همان وقت که میهمان آمده شما باید ذکر را بگوئید!
انسان باید ذکر را رو به قبله، بهصورت چهارزانو و با توجّه و حضور قلب بگوید. حالا اگر نتوانست و امکانش نبود در حال حرکت بگوید، بالأخره لا إلهَ إلاّ اللَه را باید بگوید. این غذائی است که باید خورده شود، حالا شما نمیتوانید به نحو أتمّ و أکمل استفاده کنید، به هر نحوی که شده باید استفاده کرد. حتّی اگر در حال غرقشدن هستید باید همانجا بگوئید: اللَهُ أَکبَر، و به هر مقدار که میتوانید أذکار نماز را بگوئید. نماز غریق همین است! در همه حال انسان باید متوجّه و متذکّر به ذکر خدا باشد تا بتواند بهره ببرد.
حالا نه اینکه از فردا همه أذکار را در حال حرکت بگوئید، نه! گفتن ذکر مقیّد به شرائطی است؛ اگر انسان بخواهد منفعت تامّه ببرد باید در حال ذکر توجّه کامل داشته باشد، رو به قبله بهصورت چهارزانو بدون اینکه تکیه دهد بنشیند و ذکر بگوید، عود یا کندر روشن کند و به خود عطر بزند. زدن عطر ضروری است. بله، اگر کسی به عود حسّاسیّت دارد روشن نکند، أمّا عطر ضروری است!
در روایت است که: امام رضا علیهالسّلام عود هندی روشن میکردند. [۸] دودکردن عود موجب دورشدن شیاطین میشود، لذا روشنکردن عود از باب اینکه امام رضا علیهالسّلام این فعل را انجام میدادند و فعل و قول و تقریر حضرت حجّت است مستحب میباشد؛ به همین جهت استحباب دارد که در حال ذکر هم عود روشن کنیم.
إنشاءالله خداوند روح مرحوم علاّمه والد و همینطور مرحوم آقای حدّاد رضواناللهتعالیعلیهما و همه اولیاء ماضین را از همه ما شاد کند و در این شب عزیز روح ایشان را با روح رسول خدا و با روح أمیرالمؤمنین متّصل بگرداند و به انواع نعم و تُحَف إنشاءالله متنعّم بفرماید و بر درجاتشان بیفزاید و ما را نیز مورد مغفرت خویش قرار دهد.
رَبَّنا أتمِمْ لَنا نورَنا و ارْحَمْنا بِحَقِّ مُحَمّدٍ و ءَالِهِ و لاتَکِلْنا إلی أنفُسِنا طَرْفَةَ عَینٍ أبَدًا فی الدُّنیا و الأَخرَةِ. اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الفَرَجَ و
الغَلَبَةَ و النَّصرَ. اللهُمَّ سُرُّهُ عَنّا و ادْفَعِ البَلایا عَنه.
اللهمّ صَلّ علی محمّد و ءَال محمّد و عجِّل فرجَهم و العَن عدوَّهم
۱. این جلسه در شب ۲۷ رجبالمرجّب ۱۴۲۳ برگزار گردیده است.
۲. آیه ۱۶ و ۱۷، از سوره ۳۲: السّجدة؛ «مؤمنینِ به آیات ما، شبانگاه پهلوهای خود را از خوابگاههایشان تهی میکنند، و پروردگارشان را از روی ترس و امید میخوانند، و از آنچه ما به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند. هیچکس نمیداند که خداوند برای پاداش کارهائی که آنها انجام میدهند چه چشمروشنیهائی در نظر گرفته و مخفی نموده است.»
۳. بحارالأنوار، ج۵، ص۳۲۱.
۴. المصباح کفعمی، ص۲۵۳. (دعای جوشن کبیر)
۵. کشفالغمّة، ج۲، ص۳۶۸.
۶. عللالشّرآئع، ج۲، ص۳۶۳.
۷. الکافی، ج۵، ص۸۵ .
۸. وسآئلالشّیعة، ج۲، ص۱۵۶.