تهذیب نفس و مراقبه

کتاب جذبه عشق - راههای تحصیل و تقویت محبّت خداوند - راه سوّم: تهذیب نفس و مراقبه.

آنچه گذشت اموری بود که معدّ و ممدّ تحصیل عشق است، ولی همانطور که عرض شد هیچکدام به تنهائی قلب را به جذبه عشق منوّر نمی‌گرداند و هستی سالک را بر باد فنا نمی‌دهد.

برای رسیدن به این درجه هیچ راهی جز تهذیب نفس و تطهیر قلب و تحصیل نورانیّت و سنخیّت‌یافتن با عالم قدس و ملکوت وجود ندارد؛ اگر کسی موفّق شد که خانه دل را از أغیار تطهیر کرده و نفسش را به مجاهده و ریاضت صیقل زده و منوّر گرداند، آن وقت کشش و جذبه‌ای از درون، او را بسوی عالم نور می‌کشاند و آخرالأمر به حرم امن پروردگار سوق می‌دهد.

ناریان مر ناریان را جاذبند

نوریان مر نوریان را طالبند

(مثنوی، دفتر دوّم، ص۱۰۸، س۷.)

ذرّه ذرّه کاندرین ارض و سماست

جنس خود را همچو کاه و کهرباست

معده نان را می‌کشد تا مستقرّ

می‌کشد مر آب را تفّ جگر

چشم جذّاب بتان زین کویهاست

مغزجویان از گلستان بویهاست

زآنکه حسّ چشم آمد رنگ کش

مغز و بینی می‌کشد بوهای خوش

زین کشش‌ها ای خدای رازدان

تو به جذب لطف خودمان ده امان

(همان‌مصدر، دفتر ششم، ص۶۰۱، س۱۱.)

از این رو هر چیزی که موجب تهذیب و نورانیّت نفس باشد محبّت‌آفرین هم خواهد بود؛ مداومت بر نوافل نهاریّه و لیلیّه، و قرائت قرآن با صوت حزین در دل شب، توسّل به اهل بیت علیهم‌الصّلوه‌والسّلام، خدمت به والدین و انفاق و ایثار و گذشت و... هرکدام در حدّی که در تحصیل نورانیّت اثرگذارند، محبّت‌آفرین نیز می‌باشند.

در یک کلام، اساسی‌ترین رکن تحصیل محبّت، اهتمام به تهذیب نفس و تطهیر قلب و مراقبه است بجمیع مراتبها، أعمّ از ترک محرّمات و ترک مکروهات و لهو و لغو و ترک غفلت از یاد خدا. انسان باید تمام همّ وغمّ خود را مصروف رسیدن به لقاء پروردگار کرده و مراقبه خود را چنان قوی کند که تنها آنچه مَرضیّ رضای پروردگار است انجام داده و آنچه موجب سَخَط اوست ترک نماید

و ءَانآءَ اللَیل و أطرافَ النَّهار دائماً به ذکر خداوند مشغول باشد؛ یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللَهَ ذِکْرًا کَثِیرًا * وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً. [۱]

مرحوم علاّمه والد رضوان‌الله‌تعالی‌علیه در بیان این معنا می‌فرمایند:

یکی از أهمّ چیزهائی که در راه سیر و سلوک در حکم ضروری‌ای از ضروریّات آن است، همانا امر مراقبه است. سالک باید از اوّلین قدم که در راه می‌گذارد تا آخرین قدم، خود را از مراقبه خالی ندارد و این از لوازم حتمیّه سالک است.

باید دانست که مراقبه دارای درجات و مراتبی است؛ سالک در مراحل اوّلیه یک نوع مراقبه‌ای دارد و در مراحل دیگر انواع دگری.

هرچه رو به کمال رود و طیّ منازل و مراحل کند مراقبه او دقیقتر و عمیقتر خواهد شد، به‌طوری‌که آن درجات از مراقبه را اگر بر سالک مبتدی تحمیل کنند از عهده آن برنیامده و یکباره بار سلوک را به زمین می‌گذارد یا سوخته و هلاک می‌شود، ولی رفته رفته در اثر مراقبه در درجات اوّلیّه و تقویت در سلوک می‌تواند مراتب عالیه از مراقبه را در مراحل بعدی به‌جای آرد، و در این حالات بسیاری از مباحات در منازل اوّلیّه بر او حرام و ممنوع می‌گردد.

در اثر مراقبه شدید و اهتمام به آن، آثار حبّ و عشق در ضمیر سالک هویدا می‌شود، زیرا عشق به جمال و کمال علی الإطلاق فطری بشر بوده و با نهاد او خمیر شده و در ذات او به ودیعت گذارده شده است، لیکن علاقه به کثرات و حبّ به مادّیات حجابهای عشق فطری می‌گردند و نمی‌گذارند که این پرتو ازلی ظاهر گردد.

بواسطه مراقبه کم‌کم حجابها ضعیف شده تا بالأخره از میان می‌رود و آن عشق و حبّ فطری ظهور نموده ضمیر انسان را به آن مبدأ جمال و کمال رهبری می‌کند. [۲]

طهارت؛ شرط قبولی و اثرگذاری اذکار و عبادات

باری! اگر کسی بخواهد محبّت إلهی در قلبش جای بگیرد باید ابتدا خانه قلب را از رذائل تطهیر کند و خود را منوّر به انوار إلهی بگرداند تا جذبه عشق و محبّت قلبِ او را بگیرد.

آئینه شو جمال پری‌طلعتان طلب

جاروب زن تو خانه و پس میهمان طلب[۳]

تا انسان قلب را از رذائل تطهیر نکند تحصیل فضائل ممکن نیست و اعمال و عبادات و خلوات تأثیرگذار نخواهد بود. خداوند متعال می‌فرماید: إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ. [۴] دراین آیه شریفه با لسان حصر بیان می‌فرماید که: عمل، تنها از متّقین مقبول می‌شود و لاغیر؛ یعنی اگر کسی به دنبال این‌است‌که اعمال و عبادات و اذکار و اوراد او مورد قبول خداوند متعال واقع شود، قبل از هر امری باید تحصیل طهارت نماید.

لذا شرط اوّل سلوک، ترک جمیع گناهان است؛ معصیت پروردگار موجب می‌شود انسان از نور وارد ظلمت شود و علّت تأکید بر تَجنُّب از معاصی و پرهیز از گناهان، همین تاریکی و ظلمتی است که در اثر گناه در نفس پدید می‌آید. أمّا چون افراد تابع هوای نفس خود بوده و به این معانی توجّه ندارند، برایشان روشن نمی‌شود که با ارتکاب معاصی و گناهان، نفسشان تاریک می‌شود، ولی زمانی که پرده‌ها کنار برود و به تعبیر قرآن کریم، فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ[۵] شده و چشم تیزبین گردد، آن وقت است که انسان حقیقت معاصی و آثار و کدورت آنها را می‌بیند و متوجّه می‌شود که چطور با تیشه معاصی ریشه وجودی خودش را زده و از بین برده است.

آن وقت حسرت می‌خورد که چرا من چنین کردم؟! آن وقت می‌گوید: یَلَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ، [۶] و ناله وحسرتش بالا می‌گیرد، ولی چه سود که وقت گذشته و کار تمام شده و راه باز گشتی نیست؟!

هرچه فریاد می‌زند که: من را به دنیا برگردانید تا عمل صالح انجام بدهم، هیچ گوشی بدهکار نیست! می‌گویند: دیگر گذشت؛ ما به تو عمر دادیم، ما به تو فرصت دادیم تا اعمال صالحه انجام بدهی، أمّا ندادی و راه شقاوت را در پیش گرفتی!

با این توضیحات، ضرورت و لزوم طهارت باطنیّه روشن می‌گردد، ولی برای رسیدن به طهارت باطنیّه، طهارت ظاهریّه هم باید داشته باشیم.

طهارت ظاهریّه

طهارت ظاهریّه در برابر طهارت باطنیّه به کار می‌رود و عبارت است از اینکه: انسان وضو بگیرد و أغسال واجبه را به‌جا بیاورد و غسلهای مستحب، خصوصاً غسل جمعه را ترک نکند، حتّی مستحبّ است که انسان إسباغ در وضو داشته باشد و بر روی اعضاء و جوارح خود، به خوبی آب بریزد و مستحبّات وضو و غسل را تماماً انجام دهد. (ادامه: طهارت ظاهریّه)

  • روایاتی در فضیلت غسل جمعه: در باب لزوم و فضیلت غسل جمعه روایات فراوانی وارد شده و مضامین عجیبی دارد! برای آشنائی و جهت تبرّک و تیمّن چند روایت ازاین روایات را در اینجا بیان خواهیم کرد.
  • روایاتی در فضیلت وضوء: تعدادی از روایات بیان شده پیرامون اهمّیت و فضیلت غسل جمعه را قرائت کردیم. از آنجا که در طهارت ظاهریّه، غسل جمعه و وضوء اهمّیت بسیاری دارند، خوب است که اکنون بخشی از روایات ناظر به فضیلت و اهمّیت وضوء را نیز مطرح نمائیم.
  • طهارت ظاهریّه، مقدّمه طهارت باطنیّه
  • مراتب چهارگانه طهارت در کلام شیخ محمود شبستری (ره): عارف بلندمرتبه، شیخ محمود شبستری رضوان‌الله‌تعالی‌علیه در ضمن ابیاتی عالی المَضامین، موانع سلوک إلی الله را چهار قسم و طبعاً مراتب و اقسام طهارت را نیز چهار قسم می‌شمارد.

تطهیر سر

  • آثار تطهیر سرّ: انسان اگر جایگاه حقیقی خود را در عالم بشناسد، خواهد فهیمد که راهی جز تطهیر سرّ و دستیابی به أعلی درجات طهارت باطنی نخواهد داشت.
  • معنای آیت الله العظمی: بزرگترین آیه پروردگار کیست؟
  • مجاهده و دوری از غفلت: اگر کسی به این معنا واقف شد (که میتواند: آئینه تمام نمای خدا باشد)، آن وقت از این غفلت بیدار می‌شود و این بیداری را هم استمرار می‌بخشد؛ یعنی در تمام ساعات شبانه‌روز، این بیداری را دارد و با یقظه کارهایش را انجام می‌دهد.
  • قطع محبّت دنیا: محبّت خداوند با محبّت غیرخدا جمع نمی‌شود. باید از خدا با چشم اشکبار خواست که مدد نماید و عنایت کند تا محبّت دنیا از قلب ما خارج شود و همه هوا و محبّت و خواست ما را خودش قرار دهد.
  • صفات اهل دنیا: کسانی که حبّ دنیا را در دل جای داده و از عشق‌ورزیدن به خداوند متعال إعراض کرده‌اند، بواسطه همین محبّت و تعلّقشان به دنیا، صفاتی پیدا نموده‌اند که این صفات، آنها را به طور کلّی از محبّین و دلسوختگان جمال مطلق، جدا ساخته است.
  • معیار غم و شادی مؤمن: اگر کسی محبّت دنیا در دلش جای گرفت، میزان شادی و غم او نیز امور دنیوی و پستی‌ها و بلندیهای دنیا خواهد شد، أمّا مؤمن، معیار غم و شادی خود را قُرب و بُعد از پروردگار می‌داند، نه چیز دیگر! کسی که دل به خدا داد، جز خدا را در نظر نخواهد گرفت. اشعار شهید اول در حسرت فوت نماز شب

پانویس

۱. آیه ۴۱ و ۴۲، از سوره ۳۳: الأحزاب.

۲. رساله‌لبّ‌اللباب، ص۳۰ و ۳۱.

۳. در کلّیات‌صائب‌تبریزی، ص۱۶۰، غزل ۴۳۱، به این صورت آمده است:  آئینه شو وصال پری‌طلعتان طلب *** اوّل بروب خانه سپس میهمان طلب

۴. ذیل آیه ۲۷، از سوره ۵: المآئدة.

۵. ذیل آیه ۲۲، از سوره ۵۰: ق.

۶. قسمتی از آیه ۳۸، از سوره ۴۳: الزُّخرف.

مطالب جدید